مجموعه اشعار
بین الحرمین
***********
بین الحرمینا توگلستان امیدی
بین الحرمینا تو شبستان وفایی
بین الحرمین عاشق دیدارتو ام من
از روز ازل خسته و بیمار تو ام من
تو غرق به گل غرق به گل رمز بهشتی
بین الحرمینا تو خیابان بهشتی
تو غرق به گل غرق به گل عین بهشتی
اسم گل زهراء تو بر قلب نوشتی
بین الحرمینا زتو پرگل شده دنیا
درتو ردپایی است از مهدی زهراء
بین الحرمینا زتو لعنت به امیّه
خاک تو معطّر شده با اشک رقیّه
بین الحرمینا همه شوری همه شینی
تو چون پل مابین اباالفضل و حسینی
با تشکر از مدّاح اهل بیت واعظی
تغییر و اضافه برادران ح. و ع.ر. دهقان
یا اباالفضل ع ادرکنی
یا اباالفضل ع ادرکنی
گرببُری زتن من دو دستم هرگزنبینی عهد خود شکستم
کوبی اگر بر فرق من سنانی سر می دهم ندای حق پرستم
کی می بُرم دل از خط حسینی من در صف آن عاشقان مستم
بگذار تا آبی برم به خیمه من ساقی طفلان دل شکسته ام
با این شهادت در ره خدایم من لایق آن واژ ه ی الستم
شاعر : علیرضا دهقان
حس غریب
حسّ غریبی در دلم چون آتش افشانه شد
بنگر زمین و آسمان بر گرد او پروانه شد
صاحب زمان دلربا ، دل را بَرَ د پیش خدا
شبنم به روی برگ گل شوق دل دیوانه شد
یاد امیرالمؤ منین اندر دلم پروانه شد
حسّ غریب آمد به جوش ، زیباتر از دردانه شد
گر غربت مولا نبود اندر زمان خویشتن
صاحب زمان دلربا ، کی این چنین بیگانه شد
دل را صفا ده ای خدا زین رنگ و بوی پر هوا
لختی نظر کن بر دلم شایدکه دل جانانه شد
صاحب زمان دلربا گردیده معشوقم خدا
صد بلبل زیبا سخن بر شاخسارش لانه شد
شور ونشاط عاشقی صد رحمت آرد بر دلم
صاحب زمان دلربا ، با این دلم همخانه شد
آقاجون
آقاجون عیدی بده عیدی ترک شهوات
آقاجون عیدی بده عیدی ترک ظلمات
آقاجون دل مرا به عشق خود صفا بده
آقاجون سلسله ی عشق مرا جلا بده
آقاجون راه مرا ز راه دل سوا مکن
آقاجون دست مرا ز دامنت جدا مکن
آقاجون هرجا بری خیال من با تو میاد
آقاجون دست من و دامن تو جدا مباد
آقاجون شعله مزن بر این دلم
آقاجون خوب می دونی تو مشکلم
آقاجون فراق تو سخته برام
آقاجون وصال تو درد و دوام
آقاجون ماه عزیزی اومده
آقاجون صبر منم سر اومده
آقاجون هر چی میگم به دل نگیر
آقاجون به زلف تو دلم اسیر
آقاجون دست به دلم این قدر نزن
آقاجون دوستت دارم بگو سخن
*************
معرفی کتاب
مکیال المکارم در معرفت و ولایت امام قائم
علیه السّلام
مؤلف : سید محمدتقی موسوی اصفهانی
مترجم : سید مهدی حائری قزوینی
دست لطفت
دست لطفت برسرم ، معراج هفتصد آسمان
نورباران الستی مهدیا برجانمان
میم نامت بوسه گاه کلک مردان خدا
غرق گشتن دروجودت توشه ی انبانمان
منتظردرراه اسبت درنشستن تا ابد
کمترین ناز وجودت را خریدن علقه ی ایمانمان
چشم بستن بر تمام درد و درمان فراق
گوش جان دادن به پیغام سروشت هرزمان
سرکشیدن ساغرهفتاد ساله درد و رنج
تیرآه ازدل کشیدن در فراقت ، خنجرپنهانمان
وصف خال دلربایت لحظه های انتظار
دل به غیر تو نبستن شیوه ی مردانمان
مهدیا جانم فدایت ، چشمها درانتظارت
شوق دیدار ولقایت را نمودن کارمان
=====
معرفی کتب
حماسه ی تاریخی مشهد اردهال
مجید زجاجی کاشانی
**********
چهارده گفتار پیرامون
ارتباط معنوی با حضرت مهدی عج
حجت الاسلام حسین گنجی
**********
مهدی شناسی باپرسش وپاسخ
به ضمیمه دعا
سید حسن یوسفی
آشفته بازار + امید وصال + خسروي دارم
خسروي دارم كه باشد ماه تابان همه
خسروي دارم كه باشد ددشمنا ن را ملحمه
-----------------------------
خسروي دارم كه باشد صد برابر با جنان
خسروي دارم كه باشد در زمين شاه جهان
-----------------------------
خسروي دارم كه باشد رازدار فاطمه – س -
خسروي دارم كه دارد صد نشان فاطمه– س –
--------------------------------
خسروي دارم نباشد مثل او در هر زمان
خسروي دارم كه پنهان است و ظاهر در جهان
------------------------------
خسروي دارم كه باشد مختفي در قلبمان
خسروي دارم نهان ازآن نشان بي نشان
------------------------------------
خسروي دارم بيايد تا جهان روشن شود
خسروي دارم كه عشقش مر تورا ايمان شود
----------------------------------
خسروي دارم كه خالش خلوت جان و دل است
خسروي دارم كه پيمان بسته از عهد الست
---------------------------------------
خسروي دارم كه رويش مهرتابان راخجل
خسروي دارم زعدلش ظلم ظالم مضمحل
-------------------------------------
خسروي دارم بيايد تا دلم روشن كند
خسروي دارم بيايد تا جهان گلشن كند
-----------------------------------
خسروي دارم بيانش مثل دريا نيلگون
خسروي دارم كند ظلم وستم را واژگون
**************
امید وصال
آنگه که چکه می کرد زشیر قلب من عشق
صدای آب می داد نوای دلربایش
به آسمان آبی خیره شدم ندیدم
بجز دو صد نگاهش ، نشسته ام به راهش
نظر به آن جمالش ، به خال بی مثالش
به رفتن پگاهش ، به هیبت جلالش
عجب مدار از من چنین شکسته قلبم
مگربیاید از ره ، ببینم آن جمالش
به رو ء یت هلالش ، زگیسوی سیاهش
بچینم از رخ او ، گلی ازآن وصالش
بریده باد دستم ، بسی قلم شکستم
به لطف دوست بستم ، امید بر وصالش
***********
آشفته بازار
وجودم نخ نما گشته به مقراض فراموشی
زبس از یاد بردی تو ، مرا در دام بیهوشی
فلک افسونگری بنمود و مکرو حیله هایی کرد
امان از دست این مردم ، امان از حرف درگوشی
برفتی تو و تنها شد دل زار و نزار من
خیال و فکر من این بود که در وصلم بسی کوشی
چو در انظار این مردم تو با سیلی بنوازی
بسی آب و روان گشته ز چشمانم به مدهوشی
شفای درد و درمانی ، قرار دل ، تو سامانی
رهاکردی و رفتی تو مرا در خواب خرگوشی
دراین زندان اسکندر ، من وصدها پریشانی
تویی آرامش دلها ، چرا عیبم نمی پوشی
اسیر بو ی موی تو ، دل آشفته بازارم
تویی سرو خرامانم ، چرا ازمن نظر پوشی
غزل گفتی ودُ رّسفتی دراین هنگام مشتاقی
مدال افتخارمن همین رسم سیه پوشی
نمک پاشان زخمم شد همان چشمان پرشورت
تحمّل کرده ام امّا تو می پاشی و می پوشی
اگر چه شعر من چندان نباشد در خور رویت
ز الطاف خفیّ خود مرا لاجرعه می نوشی
ddddd12
جهان در انتظار + مولد مولا + مختوم وفا + گل نرگس + چمران
جهان در انتظار مقدم تواست
رضاي مهدي آل پيمبر
دراستقلال اسلامي است مضمر
اگرازصدق اندر انتظار ي
بخود مپسند ننگ ذل وخوار ي
مشوبا ملحدان وخائنان يار
مپوراه نفا ق و حبّ اشرار
چو سير اين جهان سو ي كمال است
خلاف آن بر دانامحال است
هرآن كس راكه آيين انتظاراست
به آينده همي اميدوار است
نگرددناميد ازلطف يزدان
نگرددمنزوي چون نااميدان
كه شام هجر راصبح وصال است
فسادوظلم وعدوان را زوال است
اماما،سرورا، والاجنابا
عدالت گسترا ، مالك رقابا
همه عالم به زير پرچم توست
جهان در انتظار مقدم تواست
به من بنگر كه ازهجرت شب و روز
همه سوزم، همه سوزم، همه سوز
درآيديوسف بخت من از چاه
اگر بينم دمي آن رو ي چون ماه
بسايم ر خ به خاك پاك كو يت
كنم جان را نثار تار مو يت
به اميد وصال حضرت دوست
نمي گنجد مرا جان در رگ و پوست
اگر وصلت دمي گردد ميسر
زهي فخر و زهي فوز و زهي فر
آيت الله حاج شيخ لطف الله صافي گلپايگاني
كتاب نغمه مشتاقان
*******************
مولدمولاي ماست
مژده به ياران دهيد رحمت حق شد پديد
دست به شادي زنيد نيمه شعبان رسيد
بازجوان شد جهان
باغ چو دشت ودمن اطلس سبزش بتن
غنچه گشوده دهن تكيه زده برچمن
خنده ورا برلبان
گل چوشود جلوه گر ناز بگيرد زسر
بلبل ژوليده پر ازسرشب تا سحر
دربراونغمه خوان
ابرشده درفشان باد بهاري وزان
آن دهدآب روان وين به تن مرده جان
بسته به خدمت ميان 0000
سراينده : آيت ا... حاج آقاعلي صافي گلپايگاني
كتاب نغمه مشتاقان
آيت ا... صافي گلپايگاني
**********************
مختوم وفا
برلو ح عد م قلم كشيدي يارب
يكسر دوجهان بيافريدي يارب
برجان جهان نظرفكندي يارب
اسرارنهان عيان نمودي يارب
خورشيد وجود مصطفي را يارب
مشكات حيات مانمودي يارب
آن بحروجود مرتضي را يارب
كشتي نجات مانمودي يارب
آن دخت رسول عاشقان را يارب
عذراي بتول مانمودي يارب
آن جود وجود مجتبي را يارب
معطي لقاي مانمودي يارب
آن نور شهيد كربلا را يارب
مرضيّ رضاي مانمودي يارب
آن زين عباد عارفان را يارب
مكشوف دعاي مانمودي يارب
آن باقرعلم علمان را يارب
معلوم علوم مانمودي يارب
آن جعفرصدق كاملان را يارب
محمود حميد مانمودي يارب
آن موسي طوركاظمان را يارب
محبوب حبيب مانمودي يارب
آن نور رضاي واصلان را يارب
مرضيّ عليّ مانمودي يارب
آن جود جواد عاملان را يارب
تصديق تقيّ مانمودي يارب
آن شور عليّ عاشقان را يارب
هاديّ نقيّ مانمودي يارب
آن نورمنيرعسكري را يارب
مامور سرور مانمودي يارب
آن مهديّ صاحب الزّمان را يارب
مختوم وفاي مانمودي يارب
آن عشق امام شيعيان را يارب
مكتوب قلوب مانمودي يارب
مفعول مفاعلن مفاعيلن فع
مستفعل فاعلات مفعولن فع
ddddd12
***************
گل نرگس كجايي تو ، چراجانم نمي آيي ؟
دراين غمزاردنيايي چرا صد گل نمي كاري
بيا و پر گلستان كن ، گل نرگس كه رعنايي
فداي قدّ رعنايت گلستان را تو زيبايي
قد م برچشم بيمارم بنه زين پس كه مي آيي
بكن خوشبو مشامم را ازآن الطاف والايي
نشان از بي نشاني ها نشان برديده ي جانم
حد يث آشنايي ها توبرپاكن كه رعنايي
رود از ديدگان خوابم كه هر لحظه تو مي آيي
نمي خوابم كه مي آيي ، نمي دانم كه مي خوابي
خجالت مي كشم هر د م ازآن چشمان پرنورت
چومي دانم نمي بينم ، چو مي بينم نمي آيي
گل نرگس چه رعنايي ، چه والايي ،چه زيبايي
يقين دانم كه مي آيي،كه مي آيي،كه مي آيي
ddddd12
*************
مشكباران الست
اي خدايا مي شود چمران شوم
در مسيركوي تو حيران شوم
دست بردارم ازين گيتي سرا
آتشي برآب جان جانان شوم
سرزمين عشق را ويران كنم
دست را بر اهل د ل دامان شوم
كوي مستي را بپيمايم چو عشق
شورهستي را بجدّ ايمان شوم
مشكباران جماران شد د لم
ناله ي مستانه ي ديوان شوم
حرص راهجران كنم از جان وتن
وصل راپيمانه ي قرآن شوم
شادي دل را سراسر سردهم
درد و جبهه ياد ياران،جان شوم
گرتومي گويي سخن از انتخاب
بهترين را بهر اين ايران شوم
مشكباران الست از روي عشق
هستي ومستي دهم ، دهقان شوم