خروج و مدت امامت حضرت مهدی عج, آثار الصادقين, جلد 29

  http://shamim.valiasr-aj.com

 

آثار الصادقين (جلد 29)

   (کشف النعمة ج 3 ص 314، یوم الخلاص ص 80):   حضرت امام صادق (ع) فرمود: همانا حضرت قائم (ع) چون خروج کند در سن سالخوردگان و قیافه جوانان باشد در بدن نیرومند است که اگر دست به درخت بزرگی زند آنرا از ریشه برکنند و اگر فریاد برآورد سنگهای کوه ها در هم رود و فرو ریزد دست مبارک بر هیچ بنده ای نگذارد جز آنکه دلش را مانند پاره ی آن استوار سازد.   (کشف النعمة ج 2 ص 459، عقدالدرر ص 18):   عن عبدالله ابن عمر قال: قال رسول الله (ص): لا تقوم الساعة حتی یخرج المهدی (ع) من ولدی و لا یخرج المهدی (ع) حتی یخرج ستون کذابا کلهم یقول: انا نبی.   عبدالله ابن عمر گوید: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: قیامت برپای نشود تا حضرت مهدی (ع) که از فرزندان من است خروج کند و مهدی (ع) خروج نمی کند تا شصت تن دروغگو به ادعای پیغمبری خارج شوند.   [ صفحه 393]    (عقدالدرر ص 32):   عن عبدالله ابن عمر. قال: قال رسول الله (ص): یخرج فی آخرالزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی، و کنیته ککنیتی، یملأ الارض عدلا کما ملئت جورا.   عبدالله ابن عمر گوید: رسول الله (ص) فرمود: در آخرالزمان مردی از فرزندانم که اسم او مانند اسم من و کنیه اش مثل کنیه من است خروج می کند و زمین را پر از عدل و داد نماید همچنانکه پر از ستم شده باشد.   (اخرجه الحاکم فی مستدرکه، عقدالدرر ص 70):   بنقل از ام سلمة گفت: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: با مردی از امت من در میان رکن ومقام افرادی به شماره ی مسلمانان غزوه بدر بیعت می کنند مردانی از عراق و ابدال شام به نزدش می روند. سپاهی از شام بجنگ آنان می شتابند و چون به بیابان می رسند زمین آنها را فرو می برد سپس مردی از قریش که دائی های وی از بنی کلب باشند بجنگ او می روند و خدای تعالی آنها را درهم می شکند.  (اخرجه ابونعیم بن حماد فی الفتن، عقدالدرر ص 127): عن ابی رومان، عن علی (ع) قال: یلتقی السفیانی ذا الرایات السود فیهم شاب  [ صفحه 394]    بنقل از ابی رومان از حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: برخورد می کند با صاحبان پرچمهای سیاه که در میان ایشان جوانی از بنی هاشم باشد که در کف چپش خالی وجود دارد و در مقدمه ی آنان از مردی از بنی تمیم است بنام شعیب بن صالح و در دروازه اصطخر جنگی بزرگ واقع می گردد و پرچمهای سیاه پیروز می شوند وسپاه سفیانی فرار می کنند در این هنگام است که مردم آرزوی مهدی (ع) کنند و در طلبش باشند.   (اخرجه الحاکم فی مستدرکه، عقدالدرر ص 144):   عن ابی سعید الخدری، ان رسول الله (ص) قال: یخرج فی آخر امتی المهدی یسقیه الله الغیث وتخرج الارض نباتها ویعطی المال صحاحا و تکثر الماشیة و تعظم الامة یعیش سبعا او ثمانیا یعنی حججا. ----------------------------------------- معنی حِجَجٍ: حج ها -سالها(چون هرسال شامل یک حج اکبر می گردد) ------------------- بنقل از ابی سعید خدری ره است که گفت: رسول خدا (ص) فرمود: در آخر امتم مهدی (ع) خروج می کند که خدای تعالی باران را وسیله سیرابی قرار می دهد و زمین روئیدنیهای خود را بیرون می دهد ومهدی (ع) مال را به درستی می بخشد و چارپایان بسیار می شوند و امت عظمت می یابد و او هفت یا هشت سال زندگی می نماید.   (یوم الخلاص ص 279، بحار ج 52 ص 291):   قال رسول الله (ص): لا یخرج القائم الا فی وتر من السنین: سنة احدی او ثلاث او خمس او سبع او تسع.   حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: حضرت قائم (ع) خروج نمی کند مگر در سال فرد: سال یک یا سه یا پنج یا هفت یا نه.   (اخرجه القمر فی سننة، عقدالدرر ص 149):   عن حذیفة عن النبی (ص) فی قصة المهدی (ع) و ظهور امره قال: فتخرج الابدال من الشام و اشباههم و یخرج الیه، النجباء من مصر و عصائب اهل الشرق و اشباههم حتی یأتوا مکة فیبایع له بین زمزم و المقام، ثم یخرج متوجها الی الشام  [ صفحه 395]   وجبریل علی مقدمته و میکائیل علی ساقته یفرح به اهل السماء و اهل الارض و الطیر و الوحوش و الحیتان فی البحر و تزید المیاه فی دولته و تمد الانهار و تضعف الارض اکلها و تستخرج الکنوز.   بنقل از حذیفه رضی الله عنه از حضرت رسول اکرم (ص) در داستان حضرت مهدی (ع) و ظهور امرش فرمود: پس ابدال و همانندان ایشان از شام بیرون می آیند و نجیبان و نخبگان از مصر و گزیدگان مشرق و امثالشان بسوی او حرکت می کنند تا به مکه معظمة می رسند و با حضرت در بین زمزم و مقام بیعت می نمایند سپس خارج می شود و به سوی شام می رود و جبرئیل (ع) در مقدمه سپاه او و میکائیل (ع) در دنباله ی لشکرش باشند ساکنان آسمان و زمین و پرندگان و وحشیان و ماهیان دریا خوشحال شوند و در دولت او آبها فزونی گیرد و رودها پر آب گردد و زمین حاصل فراوان دهد و گنجها بیرون کشیده شود.   (بحار ج 52 ص 325 یوم الخلاص ص 296):   حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: گوئی حضرت قائم (ع) را در پشت نجف می بینم که زره حضرت رسول اکرم (ص) را در تن کرده و چین خوردگی پیدا می کند سپس آنرا حرکت می دهد و چین خوردگی از میان می رود آنگاه جامه ای از استبرق بر روی آن می افکند و بر اسب ادهم ابلق سوار می شود که میان دو چشم اسب خوشه ای آویزان است و آنرا به جنبش درمی آورد و باقی نمی مانند هیچ ساکن شهری جز آنکه نور آن خوشه به ایشان می رسد تا آنجا که گمان می برند آن خوشه «یا امام (ع)» با آنان در بلادشان می باشد تا اینکه این عمل علامت باشد.   (یوم الخلاص ص 298، بحار ج 52 ص 326):   قال زین العابدین (ع): کانی بقائم (ع) اهل بیتی قد اشرف علی نجفکم هذا و او مأ بیده الی ناحیة الکوفة فاذا هو اشرف نشر رایة رسول الله (ص)، فاذا هو نشرها   [ صفحه 396]    انحطت علیه ملائکة بدر عودها من عمد عرش الله و رحمته و سائرها من نصرالله لا یهوی بها الی شیی ء الا اهلکه الله یأتیه بها جبرائیل (ع).   حضرت امام زین العابدین (ع) فرمود: گوئی حضرت قائم (ع) اهل بیتم (ع) را می بینم که بر این نجف شما ایستاده و توجه دارد. امام (ع) با دست مبارک خود اشاره کرد و فرمود: و چون بایستد پرچم حضرت رسول اکرم (ص) را می گشاید و سپس از گشودن فرشتگان بدر چوب آن پرچم که از ستونهای عرش و رحمت خدا است می آورند و با آن چوبها به هیچکس حمله ننماید مگر اینکه کشته شود.   (یوم الخلاص ص 302):   حضرت امام باقر (ع) فرمود: موقعی که قائم (ع) ما اهل بیت (ع) ظاهر شود به مردم فرمایند: «من از شما هنگامی که ترسیدم فرار کردم پس پروردگارم به من حکم بخشید و مرا از رسولان قرار داد» مقصود این است که قائم (ع) رسالت تازه ای می آورد بلکه برای زنده کردن دین و گشودن پرچم عدل و احقاق حق و باطل ساختن باطل مأمور گردد» یعنی بر جانم از شما ترسیدم و چون پروردگارم اذنم داد و کارم را به اصلاح رسانید به نزد شما آمدم.   (المحجة البیضاء ج 4 ص 342، بحار ج 52 ص 192، یوم الخلاص ص 304):   قال الباقر (ع): اول ما ینطق به هذه الولایة: «بقیت الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین» ثم یقول: انا بقیة الله و حجة و خلیفة علیکم، فلا یسلم علیه مسلم الا قال: السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه فاذا اجتمع علیه العقد و هو عشرة الاف رجل لم یبق فی الارض معبود دون الله عزوجل من صنم او وثن او غیره الا وقعت فیه نار فاحرقته.   امام باقر (ع) فرمود: نخستین سخنی که قائم (ع) گوید این آیه شریفه است: «بقیة الله برای شما بهتر است اگر شما مؤمن باشید» سپس فرمایند: من بقیة الله و حجت و   [ صفحه 397]    خلیفه خدا بر شمایم. پس هر کس به حضرت سلام کند گوید: سلام بر تو ای بقیة الله در زمین و چون سپاهش که ده هزار مرد باشند جمع آیند در زمین هیچ معبود باطلی که غیر خدای عزوجل است از قبیل انواع بتهای سنگی و چوبی و انسانی و غیر آن باقی نماند جز آنکه همه را آتش زند و بسوزاند.   (یوم الخلاص ص 316، بحار ج 52 ص 315):   قال الصادق (ع): اذا تمنی احدکم القائم فلیتمنه فی عافیة فان الله بعث محمدا (ص) رحمة و یبعث القائم (ع) نقمة.   حضرت امام صادق (ع) فرمود: هنگامی که کسی از شما آرزوی ظهور حضرت مهدی (ع) کند باید آرزوی ظهور عافیت آمیز حضرت کند زیرا خدای تعالی محمد (ص) را به رحمت مبعوث فرمود قائم را برای انتقام مبعوث فرمایند.   (معانی الاخبار ص 366، بحار ج 51 ص 45، یوم الخلاص ص 317):   قال الباقر (ع) فی تأویل قوله تعالی: «و ذکرهم بایام الله «ابراهیم آیه 5»: یوم القائم (ع)، و یوم الموت و یوم القیامة.   حضرت امام باقر (ع) در تأویل آیه کریمه: «ایام خدا را یادآوری ایشان کن» فرمود: ایام خدا: روز قیام قائم (ع) و روز مرگ و روز قیامت است.   (یوم الخلاص ص 318):   امام صادق (ع) در تفسیر آیه شریفه: «ستایش خدای را که وعده اش به ما راست بود و ما را وارث زمین قرار داد جای در غرفه های بهشت گیریم و خوب پاداشی به حاملان داد» فرمود: سپس «قائم (ع)» بین رکن و مقام ایستد و فریاد کشد و گوید: ای گروه  [ صفحه 398]   نقیبان من و ای صاحبان و ویژگان من و ای کسانی که خدای تعالی پیش از ظهور من شما را در روی زمین ذخیره برای نصرت و یاری من قرار داد با میل و رغبت بسوی من آئید آن فریاد به همه رسد در حالی که مردم در جایگاه ها و فرش و بسترهای خود در مشرق و مغرب زمین جای دارند آن فریاد را در یک لحظه گوش همه شنود و بسوی آن فریاد روند و به اندازه یک پلک چشم روی هم نهادن نگذرد که همگان در خدمتش حاضر شوند و این اندکی پیش از طلوع آفتاب باشد. الحدیث.   (یوم الخلاص ص 333):   قال الکاظم (ع): یفرح بخروجه المؤمنون و اهل السماوات و لا یبقی کافر و لا مشرک الا کره.   حضرت امام کاظم (ع) فرمود: به سبب خروج حضرت قائم (ع) همه ی مؤمنان و ساکنان آسمانها خشنود شوند و هیچ کافر و مشرکی باقی نماند جز آنکه خروجش را نپسندد.   (یوم الخلاص ص 333):   قال الصادق (ع): المهدی اذا خرج، یفرح به جمیع المسلمین خاصتهم و عامتهم. یفرح به اهل السماء و اهل الارض و الطیر فی الهواء و الحیتان فی البحر.   حضرت امام صادق (ع) فرمود: حضرت مهدی (ع) چون خروج فرماید خاص و عام مومنین و ساکنان آسمان و زمین و پرندگان در هوا و ماهیان در دریا مسرور و شاد شوند.   (بحار ج 51 ص 156، یوم الخلاص ص 334):   قال الرضا (ع): ان الله تبارک و تعالی لیصلح امره فی لیلة واحدة، کما اصلح امر کلیمه موسی (ع) اذ ذهب لیقتبس لاهله نارا فرجع و هو رسول، نبی.   حضرت امام رضا (ع) فرمود: همانا خدای تبارک و تعالی کار او را «مهدی (ع) را» در یک شب اصلاح کند همچنانکه کار کلیم خود موسی (ع) را به هنگامی که رفت و پرتوی از آتش برای گرم شدن کسانش بیاورد برگشت در حالی رسول (ص) و پیغمبر بود.   (منتخب الاثر ص 149، یوم الخلاص ص 334):   قال الرضا (ع) هو صاحب الغیبة، فاذا خرج اشرقت الارض بنوربها مثله کمثل  [ صفحه 399]   الساعة لا تأتیکم الا بغتة.   امام رضا (ع) فرمود: «مهدی (ع)» صاحب غیبت است و چون خروج کند زمین به نور پروردگار روشن شود مثل او همانند وقوع قیامت است که ناگهان مردم متوجه می شوند.   (منتخب الاثر ص 285):   عن الحسن بن علی (ع) قال: لو قام المهدی (ع) لأنکره الناس لانه یرجع الیهم شابا و هم یحسبونه شیخا کبیرا.   حضرت امام حسن بن علی مجتبی (ع) فرمود: هنگامی که مهدی (ع) قیام کند مردم انکارش کنند زیرا او به نزد مردم برمی گردد در حالی که جوان باشد و مردم او را پیر سالخورده مپندارند.   (منتخب الاثر ص 290):   عن ابیعبدالله (ع) (فی حدیث) قال: القائم لم یظهر ابدا حتی یخرج ودایع الله عزوجل فاذا خرجت ظهر علی من ظهر من اعداء الله عزوجل فقتلهم.   امام صادق (ع) در ضمن حدیثی فرمود: قائم (ع) هرگز ظاهر نمی شود تا ودیعه های خدای عزوجل بیرون آیند و چون بیرون آیند هر یک از دشمنان خدا ظاهر گردد قائم (ع) او را بقتل رساند.   (کشف النعمة ج 2 ص 463):   عن ابی جعفر (ع) قال: کأنی بالقائم (ع) علی نجف الکوفة، وقد سار الیها من مکة فی خمسة الاف من الملائکة، جبرئیل عن یمینه و میکائیل (ع) عن شماله و المؤمنون بین یدیه و هو یفرق الجنود فی البلاد.   حضرت امام باقر (ع) فرمود: گوئی حضرت قائم (ع) را در نجف کوفه می بینم که از مکة مکرمة به همراه پنج هزار ملائکه به آنجا آمده جبرئیل (ع) در طرف راست و میکائیل (ع) در جانب چپش و مؤمنین در پیش رویش باشند و حضرت سپاهیان خود را به اطراف بلاد پراکنده می سازد.   (کشف النعمة ج 2 ص 471):   قال رسول الله (ص): یخرج المهدی (ع) و علی رأسه ملک ینادی هذا المهدی (ع)   [ صفحه 400]    فاتبعوه.   رسول خدا (ص) فرمود: مهدی (ع) خروج می کند در حالی که فرشته ای بر سرش فریاد می کشد این مهدی (ع) است از او متابعت کنید.   (عقدالدرر ص 125، کشف النعمة ج 2 ص 477):   قال رسول الله (ص): یخرج ناس من المشرق فیوطون للمهدی (ع) یعنی سلطانه.   رسول خدا (ص) فرمود: گروهی از مردم از مشرق خروج می کنند موجبات حکومت مهدی (ع) را فراهم می نمایند.   (یوم الخلاص ص 438):   قال الصادق (ع): یخرج حین تغیر البلاد، وضعف العباد، و حین الیأس من الفرج.   حضرت امام صادق (ع) فرمود: مهدی (ع) خروج می کند به هنگامی که شهرها دگرگون و بندگان ناتوان و مأیوس و نومید از فرج و گشایش باشند.   (عقدالدرر ص 241):   عن دینار بن دینار، قال: بقاء المهدی (ع) اربعون سنة.   بنقل از دینار بن دینار گفت: مهدی (ع) چهل سال باقی می ماند.   (عقدالدرر ص 180): کعب الاحبار گوید: مهدی (ع) خروج می کند و بسوی بلاد روم رود و سپاهیانش صد هزار نفر باشد پادشاه روم را به ایمان دعوت کند واو امتناع ورزد دو ماه با یکدیگر کارزار کنند خدای تعالی مهدی (ع) را یاری دهد و از یاران روم بسیاری را می کشد و او منهزم شود و داخل قسطنطنیه گردد «و مهدی (ع)» به دروازه قسطنطنیه نزول کند و آن شهر هفت دیوار دارد مهدی (ع) تکبیر گوید: هفت بار هر هفت دیوار فرو ریزد در [ صفحه 401]   این هنگام قسطنطنیه را مهدی (ع) فتح کند و خلق بسیاری از روم بکشد و مردم بسیاری تسلیم او شوند.   (عقدالدرر ص 200):   امیرالمؤمنین (ع) در داستان مهدی (ع) فرمود: حضرت متوجه آفاق دنیا گردد و هر شهری که ذوالقرنین آنرا طی کرده باشد باقی نماند جز آنکه مهدی (ع) وارد آن شود و آنرا اصلاح فرماید و هیچ ستمگری باقی نماند جز آنکه به دست او هلاک گردد و خدای عزوجل دلهای اهل اسلام را شفاء بخشد و زیورهای بیت المقدس را به صد مرکوب حمل کند بر شهر غزه و عکا ورود کند و به سوی بیت المقدس رود و وارد شهری شود که هزار بازار دارد الحدیث.   (عقدالدرر ص 202):   بنقل از حذیفه رضی الله عنه گفت: از حضرت رسول اکرم (ص) شنیدم می فرمود: البته مهدی (ع) آنرا استخراج می کند تا آنرا به بیت المقدس برگرداند سپس حرکت می کند با کسانی که همراه دارد تا به پشت رومیة رسد و آن شهری است که صد بازار دارد و در هر بازاری صد هزار بازاری باشد آنرا می گشاید سپس روانه شوند بار شهری بنام قاطع رشد که در کنار بحر اخضر قرار دارد که محیط بر دنیا است و پشت سر آن چیزی جز امر خدای تعالی نیست.   [ صفحه 402]    (عقدالدرر ص 237):   بنقل از ابی سعید خدری گفت: ترسیدیم که پس از پیغمر ما (ص) حادثه ای رخ دهد از حضرت پرسیدیم. فرمود: در امت من مهدی (ع) است خروج می کند پنج یا هفت یا نه زندگی می نماید عرض کردیم. پنج یا هفت یا نه یعنی چه؟ فرمود: پنج یا هفت یا نه سال.   (عقدالدرر ص 237):   بنقل از ابی سعید خدری گفت: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: شما را بشارت به مهدی (ع) بدهم حدیث را ذکر فرمود و در آخر فرمود: هفت یا هشت یا نه سال زندگی می کند سپس فرمود: هیچ چیزی در زندگی پس از او نیست یا فرمود: هیچ خیری در حیات پس از او می باشد.   (عقدالدرر ص 238):   عن ابی سعید الخدری. ان رسول الله (ص) قال: یکون فی امتی المهدی (ع) ان قصر عمره فسبع سنین و الا فثمان و الا فتسع.   بنقل از ابی سعید خدری: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: در امت من مهدی (ع) می باشد اگر عمرش کوتاه باشد اگر هفت سال و گرنه هشت یا نه سال خواهد بود.   (عقدالدرر ص 238):   بنقل از ابی سعید خدری از رسول خدا (ص) فرمود: مهدی (ع) پس از اینکه به قدرت و حکومت رسید هفت سال یا هشت سال و یا نه سال زندگی می کند. [ صفحه 403]    (عقدالدرر ص 240):   عن ضمرة بن جیب قال: حیاة المهدی (ع) ثلاثون سنة.   بنقل از ضمرة بن حبیب گفت: زندگانی مهدی (ع) سی سال باشد.   (نورالثقلین ج 4 ص 97):   شیخ الطائفه به سند خود از علی بن مهزیار در ضمن حدیثی طولانی که در آن شرفیابی وی را به محضر حضرت صاحب الامر ارواحنا فداه و پرسش از امام (ع) را یاد کرده گوید: عرض کردم: ای سید و مولای من خروج شما چه وقت خواهد بود؟ فرمود: هنگامی که میان شما و میان مکه مکرمه فاضله و جدائی افتد و آفتاب و ماه جمع گردد و ستارگان به آفتاب و ماه نزدیک شوند عرض کردم: یابن رسول الله (ص) این در چه وقتی خواهد بود؟ فرمود: در فلان سال دابة الارض از میان صفا و مروة بیرون می آید در حالی که عصای موسی (ع) و انگشتری سلیمان (ع) با او باشد و مردم را بسوی محشر می راند.   (عقدالدرر ص 240):   عن حذیفة بن الیمان قال: قال رسول الله (ص): یلتفت المهدی و قد نزل عیسی بن مریم فذکر الحدیث و فی آخره: فیمکث اربعین سنة یعنی المهدی (ع).   بنقل از حذیفة بن الیمان رضی الله عنه گفت: رسول الله (ص) فرمود: مهدی (ع) التفات می کند و عیسی بن مریم (ع) فرود می آید و حدیث را ذکر کرد و در آخر فرمود: مهدی (ع) چهل سال زندگی می کند.   (کشف النعمة ج 2 ص 459):   عن ابی حمزة قال: قلت لابی جعفر (ع): خروج السفیانی من المحتوم؟ قال: نعم     [ صفحه 404]    بنقل از ابی حمزة گفت: به حضرت امام باقر (ع) عرض کردم: خروج سفیانی امر حتمی است؟ فرمود: آری و ندای آسمانی و برآمدن آفتاب از مغرب و در پی هم آمدن فرزندان عباس در امر حکومت و قتل نفس زکیة و خروج قائم آل محمد (ص) از امور حتمیة است. عرض کردم: ندای آسمانی چگونه می باشد؟ فرمود: در آغاز روز منادی از آسمان فریاد می زند: هان که حق با علی (ع) و شیعیان او است سپس ابلیس در آخر روز از زمین فریاد می کشد هان که حق با عثمان و پیروان او است در این هنگام باطل پرستان در شک خواهند بود. عرض کردم: تنها نادانان به شک خواهد درافتاد زیرا منادی آسمان اولی و برتر از پذیرفتن از منادی زمین می باشد.   (کشف النعمة ج 2 ص 462):   حضرت امام صادق (ع) فرمود: در شب بیست و سیم بنام حضرت قائم (ع) نداء می شود و در روز عاشورا یعنی روزی که حضرت امام حسین بن علی (ع) به شهادت رسید قیام می کند گوئی او را می بینم که در روز شنبه دهم محرم الحرام در میان رکن و مقام ایستاده و جبرئیل (ع) که در جانب راستش قرار دارد نداء می کند: برای بیعت با خدا بشتابید. شیعیان حضرت از اطراف زمین بسوی او شتابند و زمین در زیر قدمهایشان در نوردیده می شود تا با او بیعت کنند و خدا بوسیله او زمین را پر از عدل   [ صفحه 405]    و داد کند همچنانکه پر از ظلم و جور شده باشد.   (کشف النعمة ج 2 ص 478، اثبات الهداة ج 3 ص 620، اعیان الشیعه ج 2 ص 51):   عن ابی سعید ان النبی (ص) قال: یکون فی امتی المهدی (ع) ان قصر فسبع و الا فتسع تنعم فیه امتی نعمة لم ینعموا مثلها قط تؤتی الارض اکلها و لا تدحر منهم شیئا و المال یومئذ کدوس یقوم الرجل فیقول: یا مهدی اعطنی فیقول: خذه.   بنقل از ابی سعید خدری گفت: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: در امت من مهدی (ع) می باشد اگر مدت حکومتش کوتاه باشد هفت یا نه سال است که امتم به گونه ای در آن زمان متنعم می شوند که هرگز بدان پایه نعمت نیافتند باشند زمین روئیدنی های خود را بدون دریغ کاملا می دهد و مال در آن روز انباشته شده مردی برخیزد و عرض کند: یا مهدی (ع) به من مال ببخش فرماید: بگیر.   (کشف النعمة ج 2 ص 483):   عن ابی سعید الخذری قال:.....   بنقل از ابی سعید خدری ره گفت: رسول خدا (ص) فرمود: شما را به مهدی (ع) امتم بشارت دهم که ظهورش پس از اختلاف و لرزشهای عقیده مردم صورت می گیرد» و زمین را سرشار از عدل می کند همچنانکه پر از ظلم و جور شده باشد ساکنان آسمان و زمین از او خشنود باشند مال را صحاحا تقسیم می کند مردی عرض کرد: منظور از صحاح چیست؟ فرمود: مال را یکسان در میان مردم قسمت می کند و خدا دل امت   [ صفحه 406]    محمد (ص) را لبریز از بی نیازی می سازد و عدلش فراگیر حال همه مردم می گردد تا حدی که فرمان می دهد منادی فریاد برکشد: چه کسی احتیاج به مال دارد؟ کسی برنمی خیزد مگر یک تن و عرض می کند: من احتیاج دارم فرماید: به نزد خزانه دار برو و بگو که مهدی (ع) به تو فرمان می دهد به من مالی بده. خازن به گیرنده می گوید: دامن بگشا تا آنکه مال را در کنارش قرار می دهد و آشکارش می سازد پشیمان می گردد و گوید: من.   (اثبات الهداة ج 3 ص 448):   عن بکیر بن اعین عن ابیعبدالله (ع) فی حدیث قال: ان الله وضع الحجر الاسود و هی جوهرة اخرجت من الجنة، فوضعت فی ذلک الرکن الی ان قال: و فی هذا المکان یهبط علی القائم (ع) و اول من یبایعه ذلک الطائر و هو و الله جبرئیل (ع) و الی ذلک المقام یسند القائم ظهره و هو الحجة و الدلیل علی القائم.   بنقل از بکیر بن اعین از حضرت امام صادق (ع) که در ضمن حدیثی طولانی فرمود: همانا خدای تعالی حجر الاسود را که گوهری از بهشت بوده آنرا از بهشت بیرون آورد و در همین رکن فعلی کعبه معظمه گذارد تا آنجا که فرمود:... و در این مکان پرنده بر حضرت قائم (ع) فرود می آید و نخستین کسی که با حضرت بیعت می کند همان پرنده است و او بخدا قسم جبرئیل (ع) می باشد و بهمان مقام قائم (ع) پشت خود را تکیه می دهد و همان حجت و دلیل بر قائم (ع) است.   (اثبات الهداة ج 3 ص 453):   عن ابی بصیر (ره) عن ابیعبدالله (ع) قال: قال ابوجعفر (ع): یخرج القائم (ع) یوم السبت یوم عاشورا الیوم الذی قتل فیه الحسین (ع) و یقطع ایدی بنی شیبة و یعلقها فی الکعبة.   بنقل از ابی بصیر (ره) از امام صادق (ع) فرمود: حضرت امام باقر (ع) فرمود: قائم (ع) در روز شنبه که روز عاشورا و روز شهادت حضرت امام حسین (ع) است خروج می کند و دستهای بنی شیبه را قطع و در کعبه معظمه می آویزد.   [ صفحه 407]    (اثبات الهداة ج 3 ص 457):   عن مثنی الحناط عن جعفر بن محمد عن ابیه (ع) قال: ایام الله عزوجل ثلثة یوم یقوم القائم و یوم الکرة و یوم القیامة.   بنقل از مثنی حناط از امام صادق (ع) از پدر بزگوارش (ع) فرمود: روزهای خدا سه روز است روزی که قائم (ع) قیام می کند و روز کره و روز قیامت.   (اثبات الهداة ج 3 ص 504):   عن وهب بن منبه عن بن عباس (رض) فی حدیث طویل انه قال: یا وهب ثم یخرج المهدی (ع) قلت: من ولدک؟ قال: لا والله ما هو من ولدی ولکن من ولد علی (ع) فطوبی لمن ادرک زمانه و به یفرج الله عن الامة حتی یملاها قسطا و عدلا الی آخر الخبر.   بنقل از وهب بن منبه از ابن عباس (رض) که در ضمن حدیث طولانی فرمود: ای وهب سپس مهدی (ع) خروج می کند گفتم: از فرزندان تو می باشد؟ فرمود: نه بخدا قسم او از فرزندان من نیست ولی او از فرزندان امیرالمؤمنین (ع) می باشد پس خوشا حال کسی زمانش را ادراک کند که بوسیله او خدا گشایش در کار امت می دهد تا زمین را سرشار از عدل و داد کند تا آخر الحدیث.   (اثبات الهداة ج 3 ص 517 و بحار ج 52 ص 291):   عن ابی الجارود قال: قال ابوجعفر (ع): ان القائم یملک ثلا ثمائة و تسع سنین، ما لبث اهل الکهف فی کهضهم، یملاء الارض عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا و یفتح الله له شرق الارض و غربها و یقتل الناس حتی لا یبقی الا دین محمد (ص) یسیر بسیرة سلیمان بن داود.   بنقل از ابی جارود گفت: حضرت امام باقر (ع) فرمود: همانا حضرت قائم (ع) سیصد و نه سال حکومت می کند همچنانکه اصحاب کهف به همین مقدار در غار درنگ کردند. زمین را سرشار از عدل و داد فرماید همچنانکه لبریز از ظلم و جور شده باشد و خدا برای او مشرق و مغرب زمین را می گشاید و مردم را می کشد تا فقط آئین محمد (ص) باقی ماند و روش او روش سلیمان داود (ع) است.   [ صفحه 408]    (اثبات الهداة ج 3 ص 523):   عن ابی امامة قال: قال رسول الله (ص): لا تقوم الساعة حتی یقوم القائم منا و ذلک حین یأذن الله له فمن تبعه نجاومن تخلف عنه هلک، فالله عبادالله ایتوه و لو حبوا علی الثلج، قلنا: یا رسول الله و متی یقوم قائمکم؟ قال: اذا صارت الدنیا هرجا و مزجا و هو التاسع من صلب الحسین.   بنقل از ابی امامة گفت: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: قیامت برپا نشود تا قائم ما (ع) قیام کند و این هنگامی خواهد بود که خدا به او اذن خروج دهد پس هر کس پیروی از او کند نجات یابد و هر کس از او تخلف ورزد هلاک گردد. پس خدا را خدا را ای بندگان خدا بنزد او بشتابید اگر چه با غلطیدن بر روی برف باشد ما عرض کردیم: یا رسول الله (ص) قائم شما چه وقتی قیام کند فرمود: هنگامی که دنیا گرفتار هرج و مرج شود و او نهمین فرزند از صلب امام حسین (ع) باشد.   (بحار ج 52 ص 280 و اثبات الهداة ج 3 ص 524):   عن زید بن وهب الجهنی عن الحسن (ع) فی حدیث: ان امیرالمؤمنین (ع) قال: یبعث الله رجلا فی آخرالزمان و کلب من الدهر و جهل من الناس و یؤیده الله بملائکته و یعصم انصاره و ینصره بایاته و یظهره علی اهل الارض حتی یدینوا طوعا و کرها یملاء الارض عدلا و قسطا و نورا و برهانا یدین له عرض البلاد و طولها حتی لا یبقی کافر الا امن و لا طالح الا صلح و یصطلح فی ملکه السباع و تخرج الارض برکاتها و تنزل الصماء برکتها و تظهر له الکنوز یملک ما بین الخافقین اربعین عاما فطوبی لمن ادرک ایامه و سمع کلامه.   بنقل از زید بن وهب جهنی از حضرت امام حسن (ع) در ضمن حدیثی فرمود: که حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: خدا مردی را در آخرالزمان و در سخت ترین روزگار که مردم گرفتار نادانی باشند مبعوث فرماید و او را بوسیله فرشتگانش تأیید و یارانش را حفظ و بوسیله آیات و نشانه های خود یاری نماید و او را بر همه ی مردم زمین پیروز سازد که خواه ناخواه دیندار گردند و با دست او زمین را لبریز از عدل و داد و نور و دلیل گرداند زمین را طولا و عرضا در برابرش مسخر کند تا آنجا که هیچ کافری باقی نماند جز آنکه ایمان آرد و هیچ بدکاری وجود نداشته باشد مگر آنکه [ صفحه 409]    شایسته گردد و در حکومت درندگان با هم آشتی کنند و زمین برکات خود را بیرون دهد و آسمان برکت خود را فرو فرستد و گنجها برای او ظاهر شود ممالک میان شرق و غرب را تا چهل سال حکومت کند پس خوشا حال کسی که روزگار او را ادراک و سخنانش را بشنود.   (اثبات الهداة ج 3 ص 527):   روی علی بن ابی حمزة عن ابیعبدالله (ع) قال: اذا قام القائم نزلت ملئکة بدر ثلثة الاف علی خیول شهب و ثلثة آلاف علی خیول بلق و ثلثة الاف علی خیول حو قلت: یابن رسول الله وما لحو؟ قال: الحمر.   علی بن ابی حمزة از حضرت امام صادق (ع) فرمود: چون حضرت قائم (ع) قیام کند فرشتگان بدر نزول کنند سه هزار فرشته که بر اسب های اشهب سوارند و سه هزار فرشته بر اسبهای ابلق و سه هزار فرشته بر اسبهای حو سوار باشند من عرض کردم: یابن رسول الله (ص) حو چیست؟ فرمود: اسبان سرخ رنگ.   (اثبات الهداة ج 3 ص 611):   قال السیخ القرطبی من علماء اهل السنة فی تفسیره عند قوله تعالی: «لیظهره علی الدین کله» قال السدی ذاک عند خروج المهدی، لا یبقی احد الا دخل فی الاسلام او ادی الجزیة.   شیخ قربطی که از علمای اهل سنت است در تفسیر آیه شریفه: «تا او را بر همه ی ادیان پیروز کند» گوید سدی گفته: این پیروزی بهنگام خروج حضرت مهدی (ع) باشد که هیچکس باقی نمی ماند جز آنکه داخل در اسلام گردد یا جزیه پردازد.   (اثبات الهداة ج 3 ص 612):   من تفسیر الثعلبی فی حدیث رکوب علی (ع) البساط و سلام علی اهل الکهف و کلامهم له و الحدیث طویل یقول فی آخره: فصاروا الی رقدتهم الی آخرالزمان عند خروج المهدی یسلم علیهم فیحییهم الله عزوجل له ثم یرجعون الی رقدتهم فلا یقومون الی یوم القیامة.   از تفسیر ثعلبی در حدیث سوار شدن حضرت امیرالمؤمنین (ع) بر بساط و سلام گفتنش به اصحاب کهف و سخن گفت آنان با حضرت و حدیث طولانی است که در   [ صفحه 410]    آخر می گوید: پس بخواب خود برگشتند تا آخرالزمان بهنگام خروج حضرت مهدی (ع) که به آنان سلام گوید و خدای عزوجل آنان را برای امام (ع) زنده کند سپس به خو اب خود برمی گردند و برنمی خیزند تا روز قیامت.   (اثبات الهداة ج 3 ص 615):   عن ابن عمر قال: قال النبی (ص): یخرج المهدی (ع) من قریة یقال له لها کرعة، علی رأسه غمامة مناد ینادی: هذا خلیفة الله فاتبعوه.   ابن عمر گوید: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: مهدی (ع) از دهی بنام کرعه خروج می کند و بر بالای سرش ابری است که در آن منادی ندا می کند این خلیفه خدا است از او متابعت کنید.   (اثبات الهداة ج 3 ص 615):   من کتاب موالید اهل البیت: یظهر المهدی فی آخرالزمان علی رأسه غمامة تدور معه حیث دار. الحدیث.   از کتاب موالید اهل بیت (ع): مهدی (ع) در آخرالزمان ظاهر می گردد و بر سرش ابری باشد که هر جا او رود با او می رود.   (اثبات الهداة ج 3 ص 620):   خرج ابوداود عن علی (ع) قال: قال رسول الله (ص): یخرج رجل من وراء النهر یقال له الحرث علی مقدمته رجل یقال له منصور، یواطی و یمکن لال محمد (ع) کما مکنت قریش للنبی (ص): وجبت علی کل مؤمن نصرته - او قال اعانته.   ابوداود از حضرت امیرالمؤمنین (ع) روایت کرده که فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: مردی از ماوراءالنهر خروج می کند بنام حرث در مقدمه سپاه او مردی بنام منصور باشد آمادگی و تمکین برای آل محمد (ص) فراهم می کند بدانگونه که قریش برای رسول الله (ص) فراهم ساخت وبر همه ی مؤمنین واجب است که نصرتش کنند یا فرمود: اعانتش نمایند.   (لسان المیزان ج 5 ص 130 و فرائد السمطین مخطوط عن اثبات الهداة ج 3 ص 648):   عن النبی (ص): من انکر خروج المهدی فقد کفر.   رسول اکرم (ص) فرمود: هر کس خروج مهدی (ع) را انکار کند محققا کافر است.   [ صفحه 411]    (اثبات الهداة ج 3 ص 621):   عن ابی نعیم الحافظ من حدیث محمد بن الحنفیة عن ابیه علی قال: قال رسول الله (ص): المهدی منا اهل البیت یصلحه الله عزوجل فی لیلة - او قال فی یومین - قال: و الاحادیث فی التنصیص علی خروج المهدی من عترته ثابته، ثم نقل عن بعض علمائهم قال: قد تواترت الاخبار و استفاضت بکثرة رواتها عن المصطفی بالمهدی و انه من اهل بیته و انه یؤم هذه الامة و عیسی یصلی خلفه.   بنقل از ابونعیم حافظ از حدیث محمد بن الحنفیه (ع) از حضرت امیرالمؤمنین (ع) از حضرت رسول اکرم (ص): مهدی (ع) از ما اهل بیت (ع) است خدای عزوجل کار او را در ظرف یک شب یا فرمود: دو روز اصلاح فرماید.ابونعیم گوید: احادیث در نص بر خروج مهدی (ع) که از عترت رسول خدا (ص) است ثابت می باشد سپس از برخی علمای سنت نقل کرده که گفت: اخبار متواتره بخاطر کثرت راویان به سر حد استفاضه رسید از رسول الله (ص) در مورد حضرت مهدی (ع) رسیده که آن حضرت از اهل بیت (ع) می باشد و امامت این امت را بر عهده خواهد داشت و عیسی (ع) در نماز به او اقتداء می کند.   (اثبات الهداة ج 3 ص 621):   روی من حدیث بن مسعود و غیره انه یخرج فی آخرالزمان من المغرب الاقصی، یمشی النصر بین یدیه الی ان قال: ثم ان المهدی یقول: ایها الناس اخرجوا الی قتال عدوا لله و عدوکم، فینجیبونه و لا یعصون له امرا، فیخرج المهدی و من معه من المسلمین من مکة الی الشام لمحاربة السفیانی. الخبر.   از حدیث ابن مسعود (ره) و غیره روایت شده که: در آخرالزمان از مغرب دور «مهدی (ع)» خروج می کند پیروزی در پیش روی او باشد تا آنجا که گفت: سپس مهدی (ع) فرماید: ای مردم برای جنگ با دشمنان خدا و دشمنان خود بیرون آیند مردم بسوی شتابند و نافرمانی او نکنند. پس مهدی (ع) با مسلمانان همراه خود از مکه معظمه خروج کند و برای جنگ باسفیانی بسوی شام حرکت نماید. الخبر.   (اثبات الهداة ج 3 ص 649 نقلا عن و صحیح مسلم ج 1 ص 94 و نورالابصار ص 230):   تختص الامانة بالمهدی مع نزول عیسی (ع)     [ صفحه 412]    امامت اختصاص به مهدی (ع) دارد با فرود آمدن عیسی (ع).   (بحار ج 51 ص 59):   عن ابیعبدالله (ع) قال: ان القائم اذا خرج دخل المسجد الحرام فیستقبل الکعبة و یجعل ظهره الی المقام ثم یصلی رکعتین ثم یقوم فیقول: یا ایها الناس انا اولی الناس بآدم. یا ایها الناس انا اولی الناس بابراهیم یا ایها الناس انا اولی الناس باسماعیل یا ایها الناس انا اولی الناس بمحمد (ص) ثم یرفع یدیه الی السماء فیدعو و یتضرع حتی یقع علی وجهه و هو قوله عزوجل: «امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء و یجعلکم خلفاء الأرض ءاله مع الله قلیلا ما تذکرون».   امام صادق (ع) فرمود: همانا قائم (ع) چون خروج فرماید داخل مسجدالحرام گردد و روی به کعبه مشرفه نماید و پشت به مقام کند سپس دو رکعت نماز بجای آورد و برخیزد و گوید: ای مردم من سزاوارترین مردم به آدم (ع) هستم ای مردم من سزاوارترین مردم به ابراهیم (ع) می باشم ای مردم من سزاوارترین مردم به اسماعیل (ع) هستم ای مردم من سزاوارترین مردم به محمد (ع) می باشم پس از آن دستهای مبارک بسوی آسمان برافرازد و دعاء کند و آنچنان تضرع کند که برو در زمین افتد و اشاره به همین مطلب دارد آیه کریمه: «آیا کسی که اجابت کند دعای مضطر را برطرف کند بدی را و شما را جانشین در زمین قرار دهد آیا خدای یگانه خدائی است بر چه اندک پند می گیرید».   (بحار ج 52 ص 139):   عن ابی عبدالله (ع) فی قول الله عزوجل: «اتی امرالله فلا تستعجلوه» قال: هو امرنا امرالله لا یستعجل به یؤیده ثلاثة اجناد: الملائکة، و المومنون والرعب، و خروجه (ع) کخروج رسول الله (ص) و ذلک قوله تعالی: «کما اخرجک ربک من بیتک بالحق».   امام صادق (ع) در تفسیر آیه کریمه: «آمد امر خدا پس شتاب نکنید» فرمود: آن امر ما می باشد خدا فرمان داده که درباره ی آن شتاب نشود. «قائم (ع) را سه سپاه یاری دهند: فرشتگان و مؤمنان و ترس (در دل دشمنان) و خروجش مانند خروج حضرت رسول اکرم (ص) است و اشاره به این مطلب فرموده آیه شریفه: «همچنانکه ترا بیرون کرد [ صفحه 413]    بحق پروردگارت از خانه ات».   (یوم الخلاص ص 170 و بحار ج 52 ص 279):   عن ابی سعید عقیصا عن الحسن بن علی (ع) قال: مامنا احد الا و یقع فی عنقه بیعة لطاغیة زمانه الا القائم الذی یصلی خلفه روح الله عیسی بن مریم، فان الله عزوجل یخفی ولادته و یغیب شخصه لئلا یکون لأحد فی عنقه بیعة اذا خرج، ذلک التاسع من ولد اخی الحسین ابن سیدة الأماء، یطیل الله عمره فی غیبته ثم یظهره بقدرته فی صورة شاب ذو اربعین سنة، ذلک لیعلم ان الله علی کل شیی ء قدیر.   بنقل از ابی سعید... از حضرت امام حسن مجتبی (ع) فرمود: هیچکس از ما «ائمه دین (ع)» نیست جز آنکه طاغوت زمان بر گردن او بیعتی دارد مگر خاتم (ع) آنکس که روح الله عیسی بن مریم در نماز به او اقتداء می کند زیرا خدای عزوجل ولادتش را مخفی و شخص او را غائب فرموده ما موقعی که خروج می کند برای احدی در گردنش بیعتی نباشد و او نهمین فرزند از اولاد برادرم حضرت امام حسین (ع) و فرزند سیده کنیزان است خدا عمرش را در زمان غیبتش طولانی فرموده سپس بقدرت خود او را بصورت جوانی چهل ساله ظاهر می کند. تا دانسته شود که خدا بر هر چیزی توانا است.   (بحار ج 52 ص 280):   عن الازدی قال: دخلت انا و ابونصیر (ره)، علی ابی عبدالله (ع) و علی بن عبدالعزیز معنا فقلت لابی عبدالله (ع): انت صاحبنا؟ فقال: انی لصاحبکم؟ ثم اخذ جلدة عضده فمدها، فقال: انا شیخ کبیر، و صاحبکم شاب حدث.   بنقل از ازدی گفت: من و ابونصیر (ره) بخدمت حضرت امام صادق (ع) رسیدیم و علی بن عبدالعزیز، هم با ما بود من به امام (ع) عرض کردم شما صاحب الامر ما می باشد؟ فرمود: من صاحب شما هستم سپس پوست بازوی مبارک خود را گرفت و کشید و فرمود: من سالخورده شده ام و صاحب شما جوان می باشد.   (بحار ج 52 ص 288):   عن اسماعیل بن الصباح قال: سمعت شیخا یذکره عن سیف بن عمیرة قال: کنت عند ابی جعفر المنصور فسمعته یقول ابتداء من نفسه: یا سیف بن عمیرة لابد من   [ صفحه 414]    مناد ینادی باسم رجل من ولد ابیطالب من السماء فقلت: یرویه احد من الناس؟ قال: و الذی نفسی بیده لسمع اذنی منه یقول: لابد من مناد ینادی باسم رجل من السماء قلت: یا امیرالمؤمنین ان هذا الحدیث ما سمعت بمثله قط فقال: یا سیف اذا کان ذلک فنحن اول من یجیبه اما انه احد بنی عمنا قلت: ای نبی عمکم؟ قال: رجل من ولد فاطمة (ع) ثم قال: یا سیف لولا انی سمعت اباجعفر محمد بن علی یحدثنی به ثم حدثنی به اهل الدنیا ما قبلت منهم و لکنه محمد بن علی.   بنقل از اسمعیل بن صباح گفت: از پیرمردی شنیدم که از سیف ابن عمیره نقل می کرد. گفت: من در نزد ابوجعفر منصور دوانیقی عباسی نشسته بودم شنیدم که آغاز به سخن کرد و گفت: ای سیف ابن عمیره ناگزیر باید منادی از آسمان فریاد زند به نام مردی از فرزندان ابوطالب (ع) گفتم: کسی از مردم آنرا روایت می کند؟ گفت: قسم به آنکس که جانم بدست او است گوشم شنید از او که می گفت: ناگزیر منادی از آسمان بنام مردی فریاد می زند گفتم: ای امیر هرگز مانند این حدیث رانشنیده بودم گفت: ای سیف اگر اینگونه باشد پس ما نخستین کسی باشیم که این نداء را اجابت می کنیم همانا او یکی از پسرعموهای ما است گفتم: کدام پسرعموها؟ گفت: مردی از اولاد حضرت فاطمه زهرا صلوات الله و سلامه علیها سپس گفت: ای سیف اگر من این حدیث را از حضرت ابی جعفر محمد بن علی (ع) نشنیده بودم چنانچه مردم دنیا می گفتند از آنها نمی پذیرفتم ولی گوینده این حدیث محمد بن علی (ع) می باشد.   (بحار ج 52 ص 290):   عن محمد بن مسلم قال: ینادی مناد من السماء باسم القائم فیسمع ما بین المشرق الی المغرب فلا یبقی راقد الاقام، و لا قائم الا قعد و لا قاعد الا قام علی رجلیه من ذلک الصوت و هو صوت جبرئیل الروح الأمین.   بنقل از محمد بن مسلم (ره) گفت: منادی از آسمان بنام قائم (ع) فریاد می کند و مردم مشرق و مغرب آنرا می شنوند که از میمنه آن صدا هر کس خوابیده بیدار شود و هر کس نشسته بنشیند و هر که نشسته بپا خیزد و آن صدای جبرئیل (ع) روح الامین است.   (بحار ج 52 ص 292):   عن عبدالله بن سنان، قال: کنت عند ابی عبدالله (ع) فسمعت رجلا من همدان   [ صفحه 415]    یقول ]له[: ان هؤلاء العامة یعیرونا و یقولون لنا انکم تزعمون ان منادیا ینادی من السماء باسم صاحب هذا الأمر، و کان متکئا فغضب و جلس ثم قال: لا ترووه عنی و ارووه عن ابی ولا حرج علیکم فی ذلک اشهد انی سمعت ابی (ع) یقول: و الله ان ذلک فی کتاب الله عزوجل لبین حیث یقول: «ان نشأ ننزل علیهم من السماء آیة فظلت اعناقهم لها خاضعین». الحدیث.   بنقل از عبدالله بن سنان گفت: در خدمت امام صادق (ع) بودم شنیدم مردی از همدان به عرض می رسانید که عامه و اهل سنت ما را سرزنش می کنند و می گویند شما گمان دارید که منادی از آسمان بنام صاحب الامر (ع) فریاد می کشد. حضرت تکیه زده بود خشمگین برخاست و نشست و فرمود: این را از من روایت نکنید بلکه روایت از پدر بزرگوار (ع) کنید و هیچ حرجی هم در این کار بر شما نخواهد بود شهادت می دهم که از پدر بزرگوارم (ع) شنیدم می فرمود: بخدا قسم این حقیقت در قرآن کریم آشکار است چنانکه فرماید: «اگر بخواهیم از آسمان بر آن علامتی نازل می کنیم پس گردنهایشان در برابر آن علامت خاضع گردد».   (بحار ج 52 ص 316):   الأربعنا قال امیرالمؤمنین (ع): بنا یفتح الله و بنا یختم الله و بنا یمحوما یشاء و بنا یثبت و بنا یدفع الله الزمان الکلب، و بنا ینزل الغیث فلا یغرنکم بالله الغرور، ما انزلت السماء قطرة من ماء منذ حبسه الله عزوجل ولو قد قام قائمنا لأنزلت السماء قطرها، و لأخرجت الارض بناتها، و لذهبت الشخناء من قلوب العباد و الصطلحت السباع و البهائم، حتی تمشی المرأة بین العراق الی الشام، لا تضع قدمیها الا علی النبات، و علی رأسها زبیلها لا یهیجها سبع و لا مخافه.   چهارصد حدیث: حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: بوسیله ما خدا آغاز می کند و به ما پایان می دهد و خدا بوسیله ما آنچه بخواهد محو و یا ثابت می دارد و بوسیله ما خدا روزگار سخت و رنج آور را دفع می کند و بوسیله ما باران می رساند شیطان نباید شما را فریب دهد آسمان قطره بارانی نازل نمی کند از روزی که خدای عزوجل آنرا حبس فرموده باشد و اگر قائم ما (ع) قیام کند آسمان بارانش را می دهد و زمین روئیدنی های خود را خارج می سازد و کینه از قلوب بندگان می رود و درندگان و   [ صفحه 416]    چارپایان آشتی می کنند تا آنجا که زن فاصله میان عراق و شام را طی می کند و قدم بر روی نبات ها و روئیدنی ها گذارد در حالی که زنبیلش بر سرش باشد که هیچ درنده ای او را نخواهد ترسانید.   (بحار ج 52 ص 317):   عن ابی بصیر (ره) عن ابی عبدالله (ع) انه قال: یا ابامحمد کأنی اری نزول القائم فی مسجد السهلة باهله و عیاله، قلت: یکون منزله؟ قال: نعم، هو منزل ادریس (ع) و ما بعث الله نبیا الا و قد صلی فیه، و المقیم فیه کالمقیم فی فسطاط رسول الله (ص) و ما من مؤمن و لا مؤمنة الا و قلبه یحن الیه و ما من یوم و لا لیلة الا و الملائکة یأوون الی هذا المسجد، یعبدون الله فیه، یا با محمد امان انی لو کنت بالقرب منکم ما صلیت صلاة الا فیه، ثم اذا قام قائمنا انتقم الله لرسوله و لنا اجمعین.   بنقل از ابی بصیر (ره) از حضرت امام صادق (ع) فرمود: ای ابومحمد گوئی می بینم حضرت قائم (ع) در مسجد سهله با اهل و عیال خود نزول کرده. عرض کردم: منزل او است؟ فرمود: آری. آنجا منزل ادریس (ع) است و خدا هیچ پیغمبری مبعوث نفرمود جز آنکه در آنجا نماز گذارده و اقامت کننده در آنجا همانند اقامت کننده ی در خیمه حضرت رسول اکرم (ص) است و هیچ مرد و زن مؤمنی نیست مگر آنکه قلبش تمایل به آنجا دارد و هیچ روز و شبی نیست که فرشتگان در آن مسجد جا می گیرند و خدا را در آنجا می پرستند ای ابامحمد هان که اگر من در نزدیکی شما می بودم همه نمازهایم را در آنجا برگزار می کردم سپس چون قائم (ع) ما قیام کند خدا انتقام رسول خود و انتقام ما همگی را می گیرد.   (الغیبة للشیخ الطوسی ص 177):   عن الحسن بن زیاد الصیقل قال: سمعت اباعبدالله جعفر بن محمد (ع) یقول: ان القائم لا یقوم حتی ینادی مناد من السماء تسمع الفتاه فی خدرها و یسمع اهل المشرق و المغرب و فیه نزل هذه الایة: «ان نشأ ننزل علیهم من السماء آیة فظلت اعناقهم لها خاضعین».   بنقل از حسن بن زیاد صیقل گفت: از امام صادق (ع) شنیدم می فرمود: همانا قائم (ع) قیام نمی کند تا منادی از آسمان فریاد برکشد که آن فریاد به گوش زنان جوان در [ صفحه 417]  حجابشان برسد و ساکنان مشرق و مغرب آنرا بشنوند و در این مورد آیه کریمه نازل شده: «و اگر بخواهیم نازل می کنیم برایشان علامتی پس گردنهایشان برای آن خاضع گردد».   (الغیبة للشیخ الطوسی ص 178):   عن جابر بن عبدالله الانصاری (رض) قال: قال رسول الله (ص): المهدی یخرج فی آخرالزمان.   بنقل از جابر بن عبدالله انصاری (رض) گفت: رسول خدا (ص) فرمود: مهدی (ع) در آخرالزمان خروج می کند.   (بحارج 52 ص 333):   عن ابی بصیر (ره) فی حدیث له اختصرناه قال: اذا قام القائم دخل الکوفة و امر بهدم المساجد الأربعة حتی یبلغ اساسها و یصیرها عرشیا کعریش موسی و یکون المساجد کلها جماء لا شرف لها کان علی عهد رسول الله (ص) و یوسع الطریق الأعظم فیصیر ستین ذراعا و یهدم کل مسجد علی الطریق و یسد کل کوة الی الطریق و کل جناح وکنیف و میزاب الی الطریق، و یأمر الله الفلک فی زمانه فیبطی فی دوره حتی یکون الیوم فی ایامه کعشرة ایام، و الشهر کعشرة اشهر، و السنة کعشر سنین من سنینکم. ثم لا یلبث الا قلیلا حتی یخرج علیه مارقة الموالی برمیلة الدسکرة عشرة آلاف شعارهم: یا عثمان یا عثمان، فیدعو رجلا من الموالی فیقلده سیفه فیخرج الیهم فیقتلهم، حتی لایبقی منهم احد ثم یتوجه الی کابل شاة، و هی مدینة لم یفتحها احد قط غیره، فیفتحها ثم یتوجه الی الکوفة، فینزلها و یکون داره و یبهرج سبعین قبیلة من قبائل العرب. الخبر.   بنقل از ابی بصیر (ره) در حدیثی که ما آنرا مختصر ساختیم گفت: چون قائم (ع) قیام فرماید داخل کوفه شود و فرمان به ویران کردن مساجد چهارگانه دهد تا به پایه های آن رسد و آن را سایبانی بصورت سایبان موسی (ع) درآورد و همه مساجد چنانکه در زمان حضرت رسول اکرم (ص) می بود و راه بزرگ را توسعه می بخشد و شصت ذراع می گرداند و هر مسجدی که در آن طریق باشند منهدم سازد و هر پنجره ای که به سوی راه باز باشد بربندد به ضمیمه هر خوابگاه گوسفندان و مزبله ها و ناودان بسوی راه.   [ صفحه 418]    خدا در زمان او فرمان به فلک دهد که در دوران خود به کندی حرکت کند تا یک روز در ایام حضرت ده روز و یک ماه مانند ده ماه و یک سال مانند ده سال از سالهای معمولی شما باشد سپس اندکی بگذرد افراد منحرف و گریزپا از موالی که در دسکرة جای دارند و ده هزار تن باشند با دادن شعار یا عثمان یا عثمان خروج کنند حضرت مردی از موالی را احضار کند و شمشیر خود را بدو دهد و بسوی آنها فرستد که تا آخرین تن از آنها را بکشد سپس متوجه کابل شاه گردد و آن شهری است که هرگز کسی آنرا نگشوده بجز حضرت قائم (ع) که آنرا بگشاید پس از آن روی به سوی کوفه نهد و آنجا را منزل گیرد و خانه اش در آنجا باشد و خون هفتاد قبیله از عرب را مباح می کند. الخبر.   [ صفحه 419]    عدد اصحاب مهدی صلوات الله و سلامه علیه.   (یوم الخلاص ص 270):   عن النبی (ص): (فی اصحاب المهدی (ع)) و له بالطالقان کنوز لا ذهب و لا فضة الا خیول مطهمة و رجال مسومة یجمع الله عزوجل له من اقاصی البلاد علی عدد اهل بدر ثلاثمئة و ثلاثة عشر رجلا.   رسول اکرم (ص) فرمود: (درباره ی اصحاب حضرت مهدی (ع)) و مهدی (ع) در طالقان گنجهایی دارد که نه از طلا است و نه از نقره جز اسبهای و مردان نشاندار خدای عزوجل برای او از دورترین شهرها افرادی به شماره مسلمانان مبارز جنگ بدر که سیصد و سیزده نفر بودند جمع می کند.   (اخرجه ابوعبداله نعیم بن حماد و عقدالدرر ص 123):   عن عبدالله بن عباس (رض) قال: یبعث الله المهدی بعد ایاس و حتی تقول الناس لامهدی و انصاره من اهل الشام عدتهم ثلاثمائة و خمسة عشر رجلا عدة اصحاب بدر یسیرون الیه من الشام حتی یستخرجوه من بطن مکة من دار عند الصفا فیبایعونه کرها یصلی بهم رکعتین صلاة المسافر عند المقام ثم یصعد المنبر.   بنقل از عبدالله بن عباسی (رض) گفت: خدا مهدی (ع) را پس از یأس و نومیدی   [ صفحه 420]  مبعوث می فرماید یأس و نومیدی به حدی باشد که مردم گویند مهدی (ع) وجود ندارد و یاران حضرت از اهل شام باشند شماره ی آنان سیصد و پانزده مرد به شماره ی اصحاب بدر از شام بسوی او روند و او را از درون مکه معظمه از خانه ای که در صفا است بیرون آورند و با او بیعت کنند و حضرت دو رکعت نماز یعنی نماز مسافر در مقام با آنان می خواند و سپس به منبر می رود.   (اخرجه الحاکم فی مستدرکه و عقدالدرر ص 131):   عن محمد بن الحنفیة قال: کنا عند علی (ع) فسأله رجل عن المهدی فقال: هیهات ثم عقد بیده سبعا فقال: ذاک یخرج فی آخرالزمان اذا قال الرجل: الله الله قتل فیجمع الله تعالی له قوما قزع کقزع السحاب یؤلف الله بین قلوبهم لا یستوحشون الی احد و لا یفرحون بلحد دخل فیهم علی عدة اصحاب بدر لم یسبقهم الأولون و لا یدرکهم الاخرون علی عدد اصحاب طالوت الذین جاوزوا معه النهر.   بنقل از محمد بن الحنفیه (ع) گفت: ما در محضر حضرت امیرالمؤمنین (ع) بودیم مردی درباره ی حضرت مهدی (ع) سؤال کرد. حضرت فرمود: هرگز. سپس هفت بار دست خود را گره زد و فرمود: او در آخرالزمان خروج می کند در زمانی که مرد گوید: الله الله کشته شد. پس خدای تعالی برای او قومی را جمع کند که مانند ابر. توده توده باشند در میان دلهای ایشان الفت ایجاد می کند که ترس از احدی نخواهند داشت و مسرور و شادی هم به کسی ندارند به شماره ی اصحاب بدر که گذشتگان بر آنان سبقت نگیرند و آیندگان آنان را اداک ننمایند به شماره یاران طالوت باشند که با او از نهر گذشتند.   (یوم الخلاص ص 258):   عن الجواد (ع): راویا عن آبائه عن النبی (ص): مع القائم صحیفة مختومة فیها عدد من اصحابه باسمائهم و بلدانهم و طبائهم و حلاهم و کناهم، هم کرارون مجدون فی طاعة الله و طاعته.   امام جواد محمد بن علی صلوات الله و سلامه علیها از پدران بزرگوار خود (ع) از حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: با مهدی (ع) ورقه ای مهر خورده که شماره اصحابش با نامهای آنان و شهرها و طبیعت ها و آرایه ها و کنیه های ایشان در آن ثبت   [ صفحه 421]    است و آنان کرار و با جدیت در طاعت خدا و طاعت او باشند.   (اخرجه نعیم بن حماد فی الفتن و عقدالدرر ص 145):   عن جابر، عن، ابی جعفر محمد بن علی (ع) قال: یظهر المهدی (ع) بمکة عند العشاء و معه رایة رسول الله (ص) و قمیصه، و سیفه وعلامات و نور و بیان فاذا صلی العشاء نادی باعلی صوته، یقول: اذکرکم الله ایها الناس و مقامکم بین یدی ربکم فقد اتخذ الحجة و بعث الأنبیاء و انزل الکتاب و امرکم ان لا تشرکوا به شیئا، و ان تحافظوا علی طاعته و طاعة رسوله و ان تحیوا ما احیی القران و تمیتوا ما امات و تکونوا اعوانا علی المهدی و وزیرا علی التقوی فان الدنیا قددنا فناؤها و زوالها و اذنت بالوداع و انی ادعوکم ال الله و الی رسوله و العمل بکتابه و اماتة الباطل و احیاء سنته فیظهر فی ثلاثمائة و ثلاثة عشر عدة اهل بدر علی غیر میعاد و قزعا کقزع الخریف و رهبان باللیل اسد بالنهار فیفتح الله تعالی للمهدی (ع) ارض الحجاز و یستخرج من کان فی السجن من بنی هاشم. وتنزل الرایات السود الکوفة فتبعث بالبیعة الی المهدی (ع) و یبعث المهدی جنوده فی الافاق و یمیت الجور و اهله و یستقیم له البلدان و یفتح الله علی یدیه القسطنطینیة.   بنقل از جابر از امام ابی جعفر محمد بن علی الباقر (ع) فرمود: مهدی (ع) در مکه مکرمه بهنگام عشاء ظاهر می شود و پرچم رسول خدا (ص) و پیراهن و شمشیر حضرت با او است و نشانه ها و نور و بیان دارد. چون نماز عشاء بگذارد با صدای بلند فریاد برکشد و فرماید: ای مردم شما و جایگاه شما را در پیشگاه پروردگار به یاد شما می آوردم خدا حجت را تمام کرده و پیغمبران (ع) مبعوث فرموده و کتاب فرستاده و شما را فرمان داده که به او شرک نورزید و اطاعت او و اطاعت رسولش (ص) را حفظ کنید و آنچه را که قرآن کریم زنده کرده زنده کنید و آنچه می میراند. بمیراند و کمک بر هدایت باشید و یاوری و تقوی کنید زیرا فناء و نابودی دنیا نزدیک شده و اعلام وداع کرده و من شما را بسوی خدا و پیغمبرش (ص) و عمل کردن به کتابش و به از بین بردن باطل و زنده کردن سنتش دعوت می کنم. پس حضرت با سیصد و سیزده تن بشماره ی اهل بدر ظاهر می شود و بدون وعده یارانش مثل ابرهای پاییزی دسته دسته راهبان شب و شیران روز باشند خدای تعالی برای مهدی (ع) زمین حجاز   [ صفحه 422]    می گشاید و حضرت هر کس از بنی هاشم را که در زندان باشد بیرون آورد و پرچم های سیاه به کوفه فرود آیند و دعوت به بیعت مهدی (ع) کنند و مهدی (ع) لشکریانش را در آفاق پراکنده سازد و ظلم و ظالم را از میان می برد و شهرها به فرمان او درآیند و خدا با دستهای او قسطنطینیه را فتح کند.   (منتخب الاثر ص 443 و یوم الخلاص ص 224):   (عن الصادق (ع) فی قم و اهلها فی حدیث)... فیجعل الله قم و اهلها و اهلها قائمین مقام الحجة.   حضرت امام صادق (ع) در ضمن حدیثی راجع به قم و ساکنانش فرمود:... پس خدا قم و ساکنانش را قائم مقام حجت (ع) قرار می دهد.   (منتخب الاثر ص 485 و یوم الخلاص ص 224):   عن الصادق (ع): انما سمیت قم هکذا لأن اهلها یجتمعون مع قائم آل محمد (ع) و یقومون معه و یستقیمون علی نصرته.   امام صادق (ع) فرمود: از آن جهت قم را قم نام گذاردند که ساکنانش با قائم آل محمد (ع) همراه شوند و با او قیام کنند و بر یاری او ثابت باشند.   (منتخب الاثر ص 263 و یوم الخلاص ص 224):   عن الصادق (ع) فی حدیث... ان البلایا مدفوعة عن قوم و اهلها و سیأتی زمان تکون بلدة قم و اهلها حجة علی الخلائق و ذلک فی زمن غیبة قائمنا الی ظهوره و لو لا ذلک لساخت الارض باهلها. ان الملائکة لتدفع البلایا عن قم و اهلها و ما یقصدها جبار بسوء الا قصمه قاصم الجبارین، و شغله عنهم بداهیة او بمصیبة او عدو. و ینسی الله الجبارین من دولتهم ذکر قم و اهلها کما نسوا ذکر الله.   امام صادق (ع) در ضمن حدیثی فرمود... همانا بلاء و گرفتاری از قم و ساکنانش رفع شده و زمانی فرا می رسد که شهر قم و ساکنانش حجت بر همه ی مردم باشند و این امر در زمان غیبت قائم ما (ع) تا زمان ظهورش خواهد بود و اگر سنگین نباشد زمین ساکنانش را فرو خواهد برد. همانا فرشتگان بلایا از قم و ساکنانش دفع می کنند و هیچ ستمگری نیست که قصد درباره ی آنجا داشته باشد جز آنکه خدای درهم شکننده ی قدرت جباران او را در هم شکنند و   با پیش آوردن گرفتاری یا مصیبت یا دشمن او را    [ صفحه 423]   سرگرم و مشغول سازد و موجب شود که قم و ساکنانش را از یاد ببرند چنانکه آنها خدا فراموش کرده باشند.   (یوم الخلاص ص 258):   عن امیرالمؤمنین (ع) (فی اصحاب المهدی (ع)): الا بابی و امی من عدة اسماؤهم فی السماء معروفة و فی الارض مجهولة.   امیرالمؤمنین (ع) (در اصحاب حضرت مهدی (ع)) فرمود: هان پدر و مادرم فدای گروهی باد که نامهایشان در آسمان معروف و در زمین مجهول است.   (یوم الخلاص ص 263):   قال الباقر (ع): یظهر فی ثلاثماة و ثلاث عشر رجلا عدة اهل بدر علی غیر میعاد قزعا کقزع الخریف.   امام باقر (ع) فرمود: حضرت مهدی (ع) با سیصد و سیزده تن بشماره ی اهل بدر ظهور می کند بدون وعده دسته دسته مانند ابرهای پاییز.   (بحار ج 52 ص 333 و یوم الخلاص ص 259):   قال امیرالمؤمنین (ع): اصحاب القائم شباب لا کهول فیهم الا مثل الکحل فی العین و الملح فی الزاد و اقل الزاد الملح.   امیرالمؤمنین (ع) فرمود: اصحاب حضرت قائم (ع) جوانند و سالمند در میانشان نیست مگر مانند سرمه در چشم و نمک در توشه و کمترین توشه نمک است.   (عن الملاحم و الفتن و یوم الخلاص ص 260):   قال امیرالمؤمنین (ع): کأنی انظر الیهم، و الزی و احد و القد واحد و الجمال واحد و اللباس واحد. (کأنی یقصد مظهرهم یوم البیعة المبارکة و امتشاق سیوف العدل» کانما یطلبون شیئا ضاع منهم. فهم متحیرون فی امرهم حتی یخرج الیهم من تحت ستار الکعبة فی آخرها، رجل اشبه الناس برسول الله (ص) خلقا و خلقا و حسنا و جمالا، فیقولون: انت المهدی (ع)؟ فیجیبهم و یقول: انا المهدی (ع) بایعوا.   امیرالمؤمنین (ع) فرمود: گوئی به آنان می نگرم، همه در یک قیافه و یک قد و یک جمال و یک لباس می باشند گویی چیزی را که از دست داده اند می جویند و آنان در کار خود حیران باشند تا آنکه از زیر پرده ی کعبه مکرمه مردی که شبیه ترین مردم به  [ صفحه 424]   حضرت رسول اکرم (ص) در خلقت و اخلاق و حسن و زیبایی باشد خروج کند. مردم گویند: تو مهدی (ع) می باشی؟ و او جواب گوید و فرماید: من مهدی (ع) هستم بیعت کنید.   (منتخب الاثر ص 475 و یوم الخلاص ص 260):   قال امیرالمؤمنین (ع) فی قوله تعالی: (یا ایها الذین امنوا: من یرتد منکم عن دینه، فسوف یأتی الله بقوم یحبهم و یحبونه، اذلة علی المؤمنین، اعزة علی الکافرین، یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم) هم اصحاب القائم.   امیرالمومنین (ع) در تفسیر آیه کریمه: (ای مؤمنان هرکس از شما از دین خود برگردد پس بزودی خدا قومی را آورد که دوستدارشان باشد و آنان نیز خدا را دوست بدارند در برابر مؤمنین فروتن و در برابر کافران قادر و عزیزند در راه خدا جهاد می کنند و لامت هیچ ملامتگری خوف ندارند) و آنان اصحاب حضرت قائم (ع) می باشند.   (بحار ج 52 ص 370 و یوم الخلاص ص 263):   قال الباقر (ع): اصحاب القائم ثلاثماة و ثلاثة عشر، اولاد العجم، بعضهم یحمل فی السحاب نهارا و بعضهم نائم علی فراشه فیوا فیه فی: مکة علی غیر میعاد.   امام باقر (ع) اصحاب حضرت قائم (ع) سیصد و سیزده نفر و از فرزندان غیر عرب می باشند در روز در ابرها حمل کرده می شوند و برخی در بستر خواب باشند پس در مکه مکرمه به خدمتش رسد بدون وعده قبلی.   (بحار ج 52 ص 306 و یوم الخلاص ص 262):   قال زین العابدین (ع) فی خطبة القائم (ع) للناس یوم ظهوره و دعوته ایاهم للبیعة. ثم یقوم رجل منه (ای من اسرته) فینادی: ایها الناس، هذا طلبتکم قد جاءکم یدعوکم الی مادعا الیه رسول الله (ص) فیقوم بعضهم الیه لیقتلوه، فیقوم ثلاثماة و نیف فیمنعونه، منهم خمسون من اهل الکوفة و سائرهم من افناء الناس. (ای لا یعلم ممن هم) لا یعرف بعضهم بعضا، اجتمعوا علی غیر میعاد.   امام زین العابدین علی بن الحسین صلوات الله و سلامه علیهما در خطبه قائم (ع) برای مردم در روز ظهور و دعوتش مردم را برای بیعت فرمود: سپس مردی از دودمان او برمی خیزد و فریاد می کشد: ای مردم این مطلوب شما است که آمده و  [ صفحه 425]  شما را دعوت می کند بدانچه حضرت رسول اکرم (ص) دعوت می فرمود برخی از مردم به قصد کشتن او برمی خیزند آنگاه سیصد و چند نفر در مقام منع از او برمی آیند که پنجاه تن آنها از اهل کوفه و سائرین از افراد مردمند (دانسته نشود آنان کیانند) که برخی برخی دیگر را نشناسند که بدون وعده گرد هم آیند.   (بحار ج 52 ص 327 و یوم الخلاص ص 265):   قال الباقر (ع): ان الرجل منهم یعطی قوة اربعین رجلا وان قلبه لأشد من زبر الحدید. و لو مروا بجبال الحدید لقطعوها، لا یکفون سیوفهم حتی یرضی الله عزوجل.   امام باقر (ع) فرمود: به یک مرد از آنان نیروی چهل مرد عطاء می شود و همانا قلب او سخت تر از پاره های آهن باشد و اگر به کوه های آهن برسند آنرا قطعه قطعه کنند دست از شمشیرهای خود برنمی دارند تا خدای عزوجل را خشنود نمایند.   (اثبات الهداة ج 3 ص 493):   عن ابان بن تغلب قال: قال ابوعبدالله (ع): یأتی فی مسجدکم هذا ثلثمائة و ثلاثة عشر رجلا یعنی مسجد مکة، الی ان قال: فیبعث الله ریحا فتنادی بکل واد هذا المهدی یقضی بقضاء داود و سلیمان لا یرید علی ذلک بینة.   بنقل از ابان بن تغلب گوید: حضرت امام صادق (ع) فرمود: به این مسجد شما (مسجد کوفه) سیصد و سیزده نفر وارد می شوند تا آنجا که فرمود: پس خدا بادی برانگیزد که بهر وادی و بیابانی فریاد برکشد اینک مهدی (ع) است که مانند داود و سلیمان قضاوت و حکومت می کند و بینه و شاهد نمی خواهد.   (اثبات الهداة ج 3 ص 494):   قال ابوعبدالله (ع): کأنی انظر الی القائم (ع) علی منبر الکوفة و حوله اصحابه ثلاثماة و ثلثة عشر رجلا عدة اصحاب بدر و هم اصحاب الالویة و هم حکام الله فی ارضه علی خلقه. الحدیث.   امام صادق (ع) فرمود: گوئی حضرت قائم (ع) بر فراز منبر کوفه می بینم که اصحاب او سیصد و سیزده نفر بشماره ی اصحاب بدر در اطراف و پیرامونش باشند و آنان پرچمداران و حاکمان خدا در زمین باشند (الحدیث).    [ صفحه 426]   (کشف النعمه ج 2 ص 461):   عن میمون بن خلاد عن ابی الحسن (ع) قال: کأنی برایات من مصر مقبلات خضر مصبغات، حتی تأتی الشامات فتهدی الی بن صاحب الوصیات.   بنقل از میمون بن خلاد از حضرت امام کاظم (ع) فرمود: گوئی می بینم پرچمهای سبز و رنگارنگ که از مصر بسوی شام روی آورده اند و به صاحب وصیتها هدیه می شود.   (کشف النعمه ج 2 ص 473):   عن ثوبان قال: قال رسول الله (ص): تجیی الرایات السود من قبل المشرق کأن قلوبهم زبر الحدید فمن سمع بهم فلیأتهم فبایعهم و لو حبوا علی الثلج.   بنقل از ثوبان گفت: رسول اکرم (ص) فرمود: پرچمهای سیاه از سوی مشرق می آید گوئی دلهای صاحبان آن مانند پاره های آهن است هر کس روی آوردن آنان را بشنود باید بسوی آنان شتاب گیرد و بیعت کند اگر چه با کشاندن خود بر روی یخ باشد.   (کشف الغمه ج 2 ص):   عن عبدالله بن الحرث ابن جزء الزبیدی قال: قال رسول الله (ص): یخرج ناس من المشرق فیوطون للمهدی یعنی: سلطانه. (اخرجه الحافظ ابن ماجه فی سننه).   عبدالله ابن حرث ابن جزء زبیدی گوید: رسول خدا (ص) فرمود: مردمی از مشرق خروج می کنند تا حکومت مهدی (ع) را آماده سازند - (این حدیث را ابن ماجه حافظ در سنن خود آورده).   (اثبات الهداة ج 3 ص 494):   عن جابر بن یزید عن ابی جعفر (ع) قال: کأنی باصحاب القائم (ع) و قد احاطوا بمابین الخافقین، فلیس من شیی الا و هو مطیع لهم حتی سباع الارض و سباع الطیر یطلب رضاهم کل شیی حتی تفخر الارض علی الارض و تقول: مربی الیوم رجل من اصحاب القائم (ع).   بنقل از جابر بن یزید از امام باقر (ع) فرمود: گوئی اصحاب حضرت قائم (ع) را می بینم که میان مشرق و مغرب را احاطه کرده اند چیزی وجود ندارد جز آنکه مطیع و فرمانبردار آنان باشد حتی قطعات زمین بیکدگر فخر فروشند که این قطعه گوید: امروز مردی از اصحاب حضرت قائم (ع) بر من عبور کرده.    [ صفحه 427]    (بحار ج 52 ص 327 و اثبات الهداة ج 3 ص 494):   عن ابی بصیر (ره) قال: قال ابوعبدالله (ع): ما کان قول لوط (ع) لقومه (لو ان لی بکم قوة او اوی الی رکن شدید) الا شدة اصحابه فان الرجل منهم یعطی قوة اربعین رجلا و ان قلبه لأشد من زبر الحدید و لو مروا بالجبال لتدکدکت لا یکفون سیوفهم حتی یرضی الله عزوجل.   بنقل از ابی بصیر (ره) گفت: حضرت امام صادق (ع) فرمود: گفتار لوط پیغمبر (ع) به قومش: «ای کاش قوه و نیروئی می داشتم یا به رکن سخت و محکمی تکیه می کردم».   جز آرزوی قوت و نیروی حضرت قائم (ع) نمی کرد و هیچ رکنی جز استواری اصحاب آن حضرت مقصود نبود زیرا به مردی از آنان نیروی چهل مرد عطاء می شود و همانا قلبش محکمتر از پاره های آهن باشد و اگر بر کوه ها گذر کنند در هم کوفته شود قدرت شمشیرهای ایشانرا خدای عزوجل داخل شود.   (اثبات الهداة ج 3 ص 547):   عن ابابن تغلب عن ابی عبدالله (ع) انه قال: سیبعث الله ثلاثماة و ثلاثة عشر رجلا الی مسجد مکة، یعلم اهل مکة انهم لم یولدوا من آبائهم و لا اجدادهم، علیهم سیوف مکتوب علیها الف کلمة کل کلمة مفتاح الف کلمة و یبعث الریح من کل واد تقول هذا المهدی یحکم بحکم داود لا یرید بینة.   بنقل از ابان بن تغلب از امام صادق (ع) فرمود: بزودی خدا برمی انگیزد سیصد و سیزده مرد را بسوی مسجد مکه مشرفه که اهل مکه می دانند آنان از پدران و اجداد عرب متولد نشده اند. شمشیرهایی دارند که بر آنها هزار کلمه نوشته شده که هر کلمه کلید هزار کلمه باشد و از هر بیابانی باد برخیزد و فریاد برکشد: این مهدی (ع) است که بحکم داود (ع) حکومت کند بینه و شاهد نمی طلبد.   (اثبات الهداة ج 3 ص 547):   عن ابی الجارود عن ابی جعفر الباقر (ع) قال: اصحاب القائم ثلاثماة و ثلثة عشر رجلا اولاد العجم، بعضهم یحمل فی السحاب نهارا، یعرف باسمه و اسم ابیه و حلیته و نسبه و بعضهم نائم علی فراشه، فیوافونه بمکة علی غیر میعاد.   بنقل از ابی جارود از امام باقر (ع) فرمود: اصحاب حضرت قائم (ع) سیصد و سیزده  [ صفحه 428]    تن از غیر عرب باشند برخی از آنان در روز برابر سوار باشند نام و نام پدر و قیافه و نسبش شناخته باشند و بعضی در بستر خود خفته و بدون وعده در مکه معظمه بخدمت مهدی (ع) باشند.   (اثبات الهداة ج 3 ص 556):   عن ابی خالد الکابلی قال: قال لی علی بن الحسین (ع): یا اباخالد لتأتین فتن الی ان قال: کأنی بصاحبکم قد علا فوق نجفکم بظهر کوفان فی ثلاثمائة و بضعة عشر رجلا، جبرئیل عن یمینه و میکائیل عن شماله و اسرافیل امامه رایة رسول الله (ص) قد نشرها لا یهوی بها الی قوم الا اهلکم الله.   بنقل از ابی خالد کابلی گفت: حضرت امام سجاد علی بن الحسین صلوات الله و سلامه علیهما به من فرمود: ای ابوخالد فتنه خواهد بود تا آنجا که فرمود: گوئی صاحب شما (مهدی (ع)) را می بینم در بالای نجف اشرف در پشت کوفه با سیصد و ده و چند مرد جبرئیل (ع) در سوی راست و میکائیل (ع) در جانب چپ و اسرافیل (ع) در پیش روی او و پرچم رسول اکرم (ص) با او باشد و آن پرچم را بسوی قومی پایین نیاورد جز آنکه خدایش هلاک فرماید.   (اثبات الهداة ج 3 ص 575):   عن المفضل عن ابی عبدالله (ع) قال: یکن مع القائم (ع) ثلث عشرة امرأة، قلت: و ما یصنع بهن؟ قال: یداوین الجرحی و یقمن علی المرضی کما کان مع رسول الله (ص). الحدیث.   بنقل از مفضل از حضرت امام صادق (ع) فرمود: با حضرت قائم (ع) سیزده زن همراه باشد عرض کردم: زن را چه کار کند؟ فرمود: تا زخمی ها را درمان و بیماران را پرستاری کنند بدانگونه که رسول اکرم (ص) می کرد. الحدیث.   (اعیان الشیعه ج 2 ص 51):   عن امیرالمؤمنین (ع) انه قال: ویحا للطالقان فان الله عزوجل بها کنوزا لیست من ذهب ولا من فضة و لکن بها رجال مؤمنون عرفوا الله حق معرفتهم و هم ایضا انصار المهدی (ع) فی آخرالزمان.   امیرالمؤمنین (ع) فرمود: خوشا حال طالقان که خدای عزوجل را در آنجا گنجهایی  [ صفحه 429]    است نه از طلا و نه از نقره ولی مردانی در آنجا باشند مؤمن و خداشناس   حقیقی و آنان یاوران مهدی (ع) در آخرالزمان خواهند بود.   (بحار ج 52 ص 304):   عن علقمة بن محمد الحضرمی، عن الصادق، عن آبائه عن علی (ع) قال: قال رسول الله (ص): یا علی ان قائمنا اذا خرج یجتمع الیه ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا عدد رجال بدر فاذا حان وقت خروجه، یکون له سیف مغمودنا داه السیف: قم یا ولی اله، فاقتل اعداء الله.   بنقل از علقمه بن محمد حضرمی از امام صادق (ع) از پدران بزرگوارش از امیرالمؤمنین (ع) از رسول اکرم (ص) فرمود: یا علی (ع) همانا قائم ما چون خروج کند سیصد و سیزده تن بشماره ی مردان جنگ بدر بخدمت او گردانید و چون وقت خروجش فرا رسد شمشیری که دارد و در غلاف است به فریاد آید و عرض کند: ای ولی خدا برخیز و دشمنان خدا را بکش.   (بحارج 52 ص 309):   قال ابوعبدالله (ع): یقبل القائم (ع) فی خمسة و اربعین رجلا من تسعة احیاء: من حی رجل، و من حی رجلان ومن حی ثلاثة و من حی اربعة و من حی خمسة و من حی ستة و من حی سبعة و من حی ثمانیة و من حی تسعة و لا یزال کذلک حتی یجتمع له العدد.   امام صادق (ع) فرمود: حضرت قائم (ع) روی می آورد همراه چهل و پنج تن از نه قبیله ای یک تن و از قبیله ای دو تن و از قبیله ای سه و از قبیله ای چهار و از قبیله ای پنج و از قبیله ای شش و در قبیله ای هفت و از قبیله ای هشت و از قبیله ای نه تن و بهمین ترتیب تا آن شماره ی معین جمع شوند.   (بحار ج 52 ص 334):   عن جابر الجعفی قال: قال ابوجعفر (ع): یبایع القائم بین الرکن و المقام ثلاثمائة و نیف عدة اهل بدر، فیهم النجباء من اهل مصر و الابدال من اهل الشام، و الأخیار من اهل العراق، فیقیم ما شاء الله ان یقیم.   بنقل از جابر جعفی از حضرت امام باقر (ع) فرمود: با حضرت قائم (ع) در میان رکن و  [ صفحه 430]   مقام سیصد و اندی نفر بشماره ی جنگجویان بدر در میان ایشان نجیبان مصر و ابدال از اهل شام و اخیار ازاهل عراق باشند و هر قدری که خدا بخواهد بر مردم حکومت می کند.   (بحارج 52 ص 346):   عن المفضل بن عمر، عن ابی عبدالله (ع) قال: اذا قام قائم آل محمد استخرج من ظهر الکعبة سبعة و عشرین رجلا خمسة و عشرین من قوم موسی الذین یقضون بالحق و به: یعدلون و سیبعة من اصحاب الکهف و یوشع وصی موسی و مؤمن آل فرعون و سلمان الفارسی و ابادجانة الانصاری و مالک الاشتر.   بنقل از مفضل بن عمر از حضرت امام صادق (ع) فرمود: چون قائم آل محمد (ع) قیام کند از پشت کعبه مشرفه بیست و هفت مرد را بیرون آورد که بیست و پنج تن از قوم موسی (ع) باشند که حکم بحق کنند و بحق متمایلند و هفت تن از اصحاب کهف را و یوشع وصی موسی (ع) و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسی و ابودجانه انصاری و مالک اشتر رضی الله عنهم را.



:: موضوعات مرتبط: مطالب سایتها 
:: برچسب‌ها: خروج و مدت امامت حضرت مهدی عجآثار الصادقينجلد 29

دجال

آثار الصادقین (جلد 29)

http://shamim.valiasr-aj.com

-------------------------

 

(عن اللزام الناصب ص 202 و یوم الخلاص ص 712):
 
قال رسول الله (ص): من قاتلنی فی الأولی، و قاتل اهل بیتی فی الثانیة، حشره الله فی الثالثة مع الدجال.
 
رسول اکرم (ص) فرمود: هر کس با من در اول کارزار کند و با اهل بیت من در دوم قتال نماید خدایش در مرحله سوم با دجال محشور فرماید. (قتال در اول قتال بر تنزیل و رسالت است که در عهد رسول خدا (ص) بود و قتال با اهل بیت (ع) قتال بر اساس تأویل و ارجاع و ادعاه حق وحکم به قرآن و سنت بود و قتال سوم قتال مهدی (ع) است).
 
(عن اللزام الناصب ص 202 ص و یوم الخلاص ص 713):
 
قال رسول الله (ص): انه یخرج من المشرق من قریة یقال لها یهوداء و هی قریة من قری اصفهان و بلدة من بلدان الأکاسرة. تحته حمار اقمر، و هو مطموس العین مکسور الظفر و النظر، و یخرج منه الحیات (و قیل: الحباب) و هو محدودب الظهر، قد صور کل سلاح فی یدیه حتی الرمح و القوس، یخوض البحار الی الکعب. و هو قصیر القامة کهل، مکتوب بین عینیه: کافر.
 
رسول اکرم (ص) فرمود: او (دجال) از مشرق از دهی بنام یهودا، که از روستاهای اصفهان و شهری از شهرهای خسروان ایرانی است بیرون می آید و در زیر او
 
 
 
[ صفحه 580] 
 
 
 
دراز گوشی (خری) سفید رنگ باشد و خود نابینا و ناخن شکسته است و از او مارها (مارهای خطرناک) بیرون آید. گوژپشت است تصویر هر گونه اسلحه ای حتی نیزه و کمان در دست دارد. و تا برآمدگی پشت پا در دریاها فرو رود و کوتاه قد و در سن کهولت باشد در میان دو چشمش کلمه کافر نوشته.
 
(یوم الخلاص ص 716):
 
قال رسول الله (ص): ایها الناس، ما بعث الله نبیا الا و قد انذر قومه الدجال. و ان الله قد اخره الی یؤمکم هذا. فمهما تشابه علیکم فی امره فان ربکم لیس باعور (؟؟؟) انه یخرج علی حمار عرض ما بین اذنیه میل. یخرج و معه حبة و نار و جبل من خبز و نهر من ماء. اکثر تباعه الیهود و النساء و الاعراب یدخل آفاق الأرض کلها الا مکة و لا بتیها. و المدینة و لا بتیها فانهما محرمتان علیه.
 
رسول اکرم (ص) فرمود: ای مردم خدا هیچ پیغمبری مبعوث نفرمود جز آنکه قومش را از خطر دجال بیم داد. و همانا خدا او را تا امروز به تأخیر افکند پس هرگاه امر او بر شما مشتبه گردد همانا پروردگار شما کور نیست (؟؟؟) او بیرون می آید و بر خر سوار است فاصله میان دو گوش خر یک میل راه است. بیرون می آید بهشت و آتش و کوهی از نان و نهری از آب با او باشد.بیشتر پیروانش یهودان و زنان و اعراب باشند به همه آفاق زمین وارد می شود بجز مکه معظمه و حوالی آنجا و بجز مدینه منوره و حوالی آنجا که این دو جا بر وی حرام شده است.
 
(یوم الخلاص ص 714):
 
قال رسول الله (ص): الدجال یبصر باحدی عینیه و لا یبصر بالأخری، طویل القامة، ازرق العینین، اعمش بوجهه اثر الجدری، ابخر الفم کبیر الأسنان، مقلب الأظافر، اجدر الجسم لا شعر فی جسده، متنقع الرأس، طویل العنق، شانی (سی الخلق) اصابعه تصل حد کفه. کلامه له دوی، عالی الأکتاف، طارج الجبهة فی احدی عینیه عیب، لحیته بشاخین تصل سرته عبوس، شروس، تحته حمار احمر، ازرق الاطراق، بین اذنیه مقدار عشرین میلا؟ رأسه کالجبل العظیم ظهره یناسب رأسه، خطوته عشرون میلا؟ علی جبینه سطران مکتوبان یقرأهما کل مؤمن، و یجحدهما کل کافر، الأول مکتوب فیه: الشقی من تبعک و السطر الثانی السعید من
 
 
 
[ صفحه 581] 
 
 
 
فارقک. و اکثر عسکره الیهود و اولاد الزنا. عن یمینه جبل اخضر، و علی شماله جبل اسود، یسیران و یقفان بوقوفه، و یقول: هذه جنتی، و هذه ناری من اطاعتی ادخلته جنتی و من عصانی ادبته بسیف نقمتی.
 
رسول اکرم (ص) فرمود: دجال با یک چشم می بیند و با یک چشم نمی بیند. بلند قامت و کبود چشم. آب از چشمش می چکد. آبله گون. دارای گند دهن و دندان درشت. ناخن برگشته. آثار آبله در بدنش موجود. بدنش بی مو سرش غبارآلوده درازگون بدخو انگشتانش دراز که به حد دو دستش می رسد در سخنش آوای غلیظ باشد شانه های او بالا، پیشانی گرفته در یکی از چشمهایش عیب است ریشش بلند است که بنافش می رسد چهره در همرفته بد سرشت در زیر او خری سرخ رنگ که اطراف آن کبود است میان دو گوش و نافله بیست میل باشد؟ سرش مانند کوه بزرگ و پشتش مناسب با سر آن است یک گام او مسافت بیست میل؟ بر پیشانی او سطر نوشته که آنرا هر مؤمنی می خواند و هر کافری آنرا انکار می کند. در سطر اول نوشته. تبهکار کسی است که پیروی تو کند و در سطر دوم نوشته سعادتمند کسی است که از تو جدا گردد. و بیشتر لشکریانش یهود و زنازادگان باشند در جانب راستش کوه سبز و در جانب چپ وی کوه سیاهی است که با او سیر می کنند و چون بایستد می ایستند و خود گوید: این بهشت من و این جهنم من است هر کس اطاعتم کند به بهشتش می برم و هر کس نافرمانی من کند او را به تازیانه ی عذابم ادب می کنم.
 
(یوم الخلاص ص 715):
 
قال رسول الله (ص): انه لم تکن فتنة فی لأرض منذ ذرأ الله ذریة ادم، اعظم من فتنة الدجال... و ان الله لم یبعث نبیا الا حذر امته الدجال و انا آخر الانبیاء و انتم آخر الامم و هو خارج فیکم لا محالة.
 
رسول اکرم (ص) فرمود: هیچ فتنه ای در زمین از روزی که خدا ذریه آدم (ع) را آفرید بزرگتر از فتنه دجال نیست و همانا خدا پیغمبری مبعوث نفرمود جز آنکه امتش را از دجال بر حذر داشت و من آخرین پیغمبرم و شما آخرین امت می باشید و او ناگزیر در میان بیرون می آید.
 
 
 
[ صفحه 582] 
 
 
 
(یوم الخلاص ص 715):
 
قال رسول الله (ص): الدجال رجل ضخم عریض، لیس ما بین خلق آدم الی قیام الساعة خلق اکبر منه.
 
رسول اکرم (ص) فرمود: مردی است درشت و فربه در میان مردم از آغاز خلقت آدم (ع) تا روز قیامت آفریده ای بزرگتر از او نباشد.
 
(یوم الخلاص ص 715):
 
قال رسول الله (ص): ما من نبی الا و انذر قومه الدجال الأعور الکذاب.
 
رسول اکرم (ص) فرمود: هیچ پیغمبری نیست جز آنکه قوم خود را از دجال کور و دروغگو بیم داده است.
 
(یوم الخلاص ص 717):
 
قال رسول الله (ص): الدجال رجل عریض، عینه الیمنی مطموسة و الیسری کأنها کوکب بین عینیه مکتوب: کافر بالله و برسول الله. یخرج و یدعی انه الرب و لا یسمعه احد الا تبعه الا من عصمه الله عزوجل. تکون له جنة و نار، فیقول: هذه جنتی لمن سجدلی، و من ابی ادخلته النار.
 
رسول اکرم (ص) فرمود: دجال مردی فربه چشم راستش کور و چشم چپ وی گوئی چون ستاره ای است در میان دو چشمش نوشته: کافر بخدا و به رسول خدا (ص) خروج و ادعاه می کند که پروردگار است کسی ادعای او را نشنود جز آنکه پیرو او شود مگر کسی که خدایش باز داشته و حفظ فرموده باشد او را بهشت و آتش باشد گوید: این بهشت من است برای کسی که مرا سجده کند، و هر کس امتناع کند او را وارد آتش می کنم.
 
(عن الزام الناصب ص 202 و یوم الخلاص ص 718):
 
قال امیرالمؤمنین (ع): یخرج الدجال الأکبر، الأعور الممسوح العین الیمنی و الأخری کأنها ممزوجة بالدم لکأنها فی الحمرة علقة تأتی الحدقة کهیئة حبة العنب الطافیة علی الماء.
 
امیرالمؤمنین (ع) فرمود: دجال بزرگتر خروج می کند که کور است یعنی چشم راستش کور و چشم دیگرش به خون ممزوج است گوئی د رسرخی علقه ایست بر حدقه
 
 
 
[ صفحه 583] 
 
 
 
چشم آمده به هیئت انگوری که در آب فرو رفته باشد.
 
(منتخب الاثر ص 428 و بحار ج 52 ص 194 و یوم الخلاص ص 720):
 
قال امیرالمؤمنین (ع): الا و ان اکثر اشیاعه یومئذ اولاد الزنی و اصحاب الطیالسة الخضر ای الیهود یقتله الله عزوجل علی عقبة افیق لثلاث ساعات مضت من یوم الجمعة علی یدی من یصلی عیسی بن مریم خلفه.
 
امیرالمؤمنین (ع) فرمود: هان که بیشتر پیروانش در آنروز زنازادگان و کسانی باشند که طیلسان سبز در تن دارند یعنی یهودان خدای عزوجل او را در عقبه رفیق می کشد که سه ساعت از روز جمعه گذشته باشد با دست کسی که عیسی بن مریم (ع) پشت سرش نماز گذارد.
 
(یوم الخلاص ص 720):
 
قال امیرالمؤمنین (ع): یبرز الدجال و معه سبعون الف یهودی کلهم ذو سلاح محلاة فاذا نظر الدجال الی عیسی ذاب کما یذوب الرصاص فی النار (ای تضاءل و تعری من عنجهیته و بداعلی حقیقته بعد ان کان یدعی الربوبیة) ثم یولی هاربا فیقول عیسی: ان لی فیک ضربة لن تفوتنی بها فیدرکه فیقتله فلا یبقی شیی مما خلقه الله یتواری به یهودی الا انطقه الله عزوجل و لا حجر و لا دابة الا قال: یا عبدالله المسلم، هذا یهودی فاقتله، الا الغرقد فانها من شجرهم فلا تنطق.
 
امیرالمؤمنین (ع) فرمود: دجال آشکار می شود و هفتاد هزار یهودی با او باشد همه مسلح به اسلحه زیور بسته باشند و چون دجال به عیسی (ع) نظر افکند مانند گداخته شدن مس در آتش بگدازد - یعنی از کبریایی خود کوچک شود و عریان گردد و حقیقتش آشکار شود پس از آنکه ادعای ربوبیت می کرد) سپس پا بفرار می گذارد عیسی (ع) فرماید: برای من در تو ضربت زدنی هست که هرگز نمی توانی از دست من بگریزی پس به او می رسد و او را بقتل می رساند پس هر چیزی را که خدا آفریده و یهودی به آن پناه برده و در آن پنهان شده باقی نمی ماند جز آنکه خدای عزوجل آن چیز را بسخن در آورد حتی هر سنگ و هر جنبنده ای باشد گوید: ای مسلمان بنده ی خدا ای یهود را بقتل برسان تنها درخت غرقد که درخت یهودان است خاموش ماند و سخن نگوید
 
 
 
[ صفحه 584] 
 
 
 
(عن الزام الناصب ص 261 و یوم الخلاص ص 722):
 
قال الصادق (ع): یصرخ بصوت یسمعه الأنس و الجن: هذه جنتی لمن سجدلی، و من ابی ادخلته النار.
 
امام صادق (ع) فرمود: (دجال) با صدای بلند فریاد کشد بگونه ای که جن و انس آنرا بشنوند: این بهشت من است برای کسی که مرا سجده کند و هر کس امتناع از سجده به من کند او را به آتش درمی افکنم.
 
(اثبات الهداة ج 3 بحار ج 52 ص 308):
 
قال الصادق (ع): یوم النیروز هو الیوم الذی یظهر فیه قائمنا اهل البیت، وولاة الامر، و یظفره الله تعالی بالدجال، فیصلبه علی کناسة الکوفة، وما من یوم نیروز الا و نحن نتوقع فیه الفرج لانه من ایامنا حفظته الفرس و ضیعتموه.
 
امام صادق (ع) فرمود: نوروز روزی است که قائم ما اهل بیت (ع) و والیان امرا و در آن ظهور می کنند و خدای تعالی او را بر دجال پیروزی می بخشد و او را در کنار کوفه بدار کشد و هیچ نوروزی نیست جز آنکه ما انتظار فرج را در آن داریم زیرا نوروز از روزهای ما است ایرانیان آنرا حفظ کردند و شما اعراب آنرا از دست دادید.
 
(اخرجه الحافظ ابونعیم فی کتاب الحلیة و عقدالدرر ص 231):
 
عن ابی امامة الباهلی قال: خطبنا رسول الله (ص) و ذکر الدجال، و قال فیه، ان المدینة لتنفی خبثها، کما ینفی الکیر خبث الحدید، و یدعی ذلک الیوم یوم الخلاص. قالت ام شریک: فأین العرب، یا رسول الله یومئذ؟ قال: هم یومئذ قلیل، و جلهم ببیت المقدس، و امامهم مهدی رجل صالح فبینما امامهم قد تقدم یصلی بهم الصبح اذ نزل عیسی بن مریم حین کبر للصبح فرجع ذلک الامام ینکص لیتقدم عیسی یصلی بالناس فیضع عیسی یده بین کتفیته فیقول: تقدم فصلها، فانها لک اقیمت. فیصلی بهم امامهم.
 
ابی امامه باهلی گفت: حضرت رسول اکرم (ص) برای ما خطبه خواند و ذکر دجال کرد و فرمود: همانا مدینه منوره ناپاکی و پلیدی از آن نفی و برطرف شود مانند ناپاکی آهن بوسیله کوره های آتش زدوده می شود و آنروز را روز خلاص خوانند. ام شریک عرض کرد: یا رسول الله (ص) در آنروز عرب در کجا باشند فرمود: اعراب در آن روز
 
 
 
[ صفحه 585] 
 
 
 
اندک خواهند بود و قسمت بیشتر آنان در بیت المقدس حضور دارند و امامشان مهدی (ع) که مردی صالح و شایسته است باشد در آن اثناء که امامشان به جلو ایستد که نماز صبح به جماعت اداء لحظه ای که خواهد تکبیره الاحرام گوید حضرت عیسی بن مریم (ع) نازل شود. امام (ع) به عقب رود یا عیسی (ع) با مردم نماز گذارد عیسی (ع) دست بر کتفش گذارد و گوید: تو مقدم باش و نماز بگذار که این جماعت برای تو اقامه نماز می کنند پس امام (ع) با مردم نماز گذارد.
 
(اخرجه الامام احمد بن حنبل فی مسند و عقدالدرر ص 233):
 
قال رسول الله (ص): یخرج الدجال فی خفقة من الدین و ذکر الدجال ثم قال: ثم ینزل عیسی فینادی من السحر فیقول: یا ایها الناس، ما یمنعکم ان تخرجوا الی الکذاب الخبیث؟ فیقولون: هذا رجل جنی. فینطلقون، فاذا هم بعیسی بن مریم (ع) فتقام الصلاة فیقال له: تقدم یا روح الله فیقول: لیتقدم امامکم فلیصل بکم. فاذا صلوا صلاة الصبح خرجوا الیه. قال: فحین یراه الکذاب ینماث کما ینماث الملح فی الماء.
 
رسول اکرم (ص) فرمود: دجال بهنگام ضعیف شدن دین بیرون آید آنگاه ذکر دجال کرد و فرمود: سپس عیسی (ع) نزول فرماید دجال از رهگذر فریاد برکشد و گوید: ای مردم چه مانع می شود شما را که علیه دروغگوی خبیث خروج نمی کنید؟ مردم گویند: این مرد از جن است و روانه شوند و عیسی بن مریم (ع) را بینند که نماز برپا شده و به آن حضرت گویند: یا روح الله مقدم باش و نماز بگذار عیسی (ع) فرماید امام (ع) شما باید بر شما امامت در نماز کند و چون نماز صبح برگزار شود بسوی او بیرون آیند. وقتی که دجال دروغگو عیسی (ع) را بیند مانند نمک که در اب ذوب شود گداخته خواهد گردید.
 
(عقدالدرر ص 278):
 
و یقال: ان المهدی یسیر الی قتال الدجال و علی رأسه عمامة رسول الله (ص) عمامة بیضاء، فبلتقون، و یقتلون قتالا شدیدا فیقتل من اصحاب الدجال ثلاثین الفا و ینهزم الدجال و من معه نحو بیت المقدس فیأمر الله تعالی الأرض بامساک خیولهم ثم یرسل الله تعالی علیهم ریحا حمراء فیهلک منهم اربعون الفا ثم یسیر
 
 
 
[ صفحه 586] 
 
 
 
المهدی فی طلبه فیجد من عسکره نحوا من خمسین الفا فیریهم الایات و المعجزات و یدعوهم الی الایمان فلا یؤمنون فیمسخهم الله تعالی قردة و خنازیر.
 
و گفته می شود: مهدی (ع) حرکت می کند برای قتال با دجال و عمامه سفید رنگ رسول خدا (ص) بر سر دارد دو سپاه بهم برخورد کنند و قتال سختی درمی گیرد حضرت از یاران دجال سی هزار نفر می کشد و دجال با همراهان خود بسوی بیت المقدس فرار می کند خدای تعالی زمین را مأمور می کند که اسبان آنها را از حرکت باز دارد سپس خدای تعالی باد سرخ بر آنها مسلط فرماید که چهل هزار تن از آنها هلاک شوند آنگاه مهدی (ع) در طلبش باشد قریب پنجاه هزار تن از لشکریان او را می یابد آیات و معجزات به آنها نشان دهد و دعوتشان به ایمان فرماید چون دعوتش را نپذیرند خدای تعالی آنها را بصورت بوزینه و خوک مسخ نماید.
 
(سنن ابی ماجه ج 2 ص 136):
 
عن ابی امامة الباهلی قال: خطبنا رسول الله (ص) فکان اکثر خطبة حدیثا حدثناه عن الدجال و حذرناه فکان من قوله ان قال: (انه لم تکن فتنة فی الارض منذ ذرا الله ذریة آدم اعظم من فتنة الدجال. و ان الله لم یبعث نبیا الا حذر امته الدجال و انا آخر الانبیاء. و انتم آخر الامم. و هو خارج فیکم لا محالة.
 
ابی امامه باهلی گوید: رسول خدا (ص) برای ما خطبه خواند اکثر سخنانش در خطبه خبر دجال بود که ما را از او بر حذر می داشت و فرمود: هیچ فتنه ای در زمین از روزی که خدا آدمیزاده آفرید بزرگتر از فتنه دجال نیست و همانا خدا هیچ پیغمبری مبعوث نفرمود جز آنکه او امتش را از دجال بر حذر داشت و من آخرین پیغمبرانم و شما آخرین امتها می باشد و او در میان شما خروج می کند.
 
(عقدالدرر ص 275):
 
عن امیرالمؤمنین (ع): فی قصة الدجال: قال: الا و ان اکثر اتباعه اولاد الزنا لا بسوا التیجان و هم الیهود علیهم لعنة الله یأکل و یشرب له حمار احمر طوله ستون خطوة مد بصر اعور الیمین و ان ربکم عزوجل لیس باعور صمد لایطعم فیشمل البلاد البلاء و یقیم الدجال اربعین یوما اول یوم کسنة و الثانی کاقل فلا تزال تصغر و
 
 
 
[ صفحه 587] 
 
 
 
تقصر حتی تکون آخر ایامه کلیلة یوم من ایامکم هذه یطأ الارض کلها الا مکة و المدینة و بیت المقدس و یدخل المهدی (ع) بیت المقدس و یصلی بالناس اماما فاذا کان یوم الجمعة و قد اقیمت الصلاة نزل عیسی بن مریم (ع) بثوبین مشرقین حمر کأنما یقطر من رأسه الدهن رجل الشعر صبیح الوجه اشبه خلق الله عزوجل بابیکم ابراهیم خلیل الرحمن (ع) فیلتفت المهدی فینظر عیسی (ع) فیقول لعیسی: یابن البتول صل بالناس فیقول: لک اقیمت الصلاة فیتقدم المهدی (ع) فیصلی بالناس و یصلی عیسی (ع) خلفه و یبایعه و یخرج عیسی (ع) فیلتقی الدجال فیطعنه فیذوب کما یذوب الرصاص و لا تقبل الارض منهم احدا لا یزال الحجر و الشجر یقول: یا مؤمن تحتی کافر اقتله ثم ان عیسی (ع) یتزوج امرأة من غسان و یولد له منها مولود و یخرج حاجا فیقبض الله تعالی روحه فی طریقه مثل وصوله الی مکة.
 
امیرالمؤمنین (ع) در داستان دجال فرمود: هان که بیشتر پیروانش زنازادگان تاج بسرند و آنها یهودان هستند لعنت خدا برایشان باد می خورد و می نوشد خری سرخ رنگ، دارد که درازی آن شصت گام است که دیدگاه او نیز شصت گام است. چشم راست او کور است و همانا پروردگار عزوجل کور نیست صمد است (مجوف نیست) و غذا نمی خورد - بلاء و گرفتاری فراگیر همه شهرها شود و دجال چهل روز زیست می کند اولین روزش مانند یکسال و روز دوم کمتر باشد پس پیوسته کوچکتر و کوتاه تر می گردد تا آخر روزهایش مانند یک شب باشد همه اقطار زمین را طی می کند بجز مکه معظمه و مدینه مشرفه و بیت المقدس را و مهدی (ع) داخل بیت المقدس شود و در نماز جماعت برای مردم امامت کند و چون روز جمعه شود و نماز برپا گردد عیسی بن مریم (ع) نزول فرماید با دو جامه براق سرخ گوئی روغن از سرش می چکد با موی فروهشته و روی زیبا که شبیه ترین خلق به پدر شما حضرت ابراهیم (ع) خلیل الرحمن (ع) باشد پس مهدی (ع) توجه کند و عیسی (ع) را بیند به عیسی (ع) گوید: ای فرزند بتول با مردم نماز بگذار عیسی (ع) گوید نماز برای تو اقامه شده پس مهدی (ع) تقدم جوید و با مردم نماز گذارد و عیسی (ع) به او اقتدا کند و با او بیعت نماید و عیسی (ع) خروج کند چون به دجال برخورد بر او نیزه فرود آورد دجال ذوب و
 
 
 
[ صفحه 588] 
 
 
 
گداخته شود همانند گداخته شدن مس و زمین احدی از پیروان او را نپذیرد و پیوسته سنگ و درخت فریاد کنند. ای مؤمن در زیر من کافری است او را بکش سپس عیسی (ع) زنی از طائفه غسان ازدواج کند و از او فرزندی آورد و برای حج کردن بیرون رود و خدای تعالی روحش را در بین راه قبض کند پیش از رسیدن به مکه معظمه
 
(سنین ابن ماجه ج 2 ص 1353):
 
عن حذیفة قال: قال رسول الله (ص): الدجال اعور عین الیسری جفال الشعر معه جنة و نار فناره جنة و جنة نار.
 
بنقل از حذیفه (رض) گفت: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: دجال چشم چپش کور است و موی پراکنده وارد با او بهشت و آتش است. آتش او بهشت و بهشت او آتش باشد.
 
(اثبات الهداة ج 3 ص 591):
 
عن العباس بن عبدالمطلب (رض) ان النبی (ص) قال له: یا عم یملک من ولدی اثنا عشر خلیفة ثم تکون امور کریهة و «شدة» شداید عظیمة ثم یخرج المهدی من ولدی یصلح الله امره فی لیلة فیملأ الارض عدلا کما ملئت جورا و یمکث فی الأرض ما شاء الله ثم یخرج الدجال.
 
بنقل از عباس بن عبدالمطلب (رض) که رسول خدا (ص) به او فرمود: ای عمو از فرزندان (ع) من دوازده خلیفه باشند سپس کارهای زشت و سختی های بزرگ بوقوع پیوندد آنگاه مهدی (ع) از فرزندان من خروج کند و خدا کارش را در یک شب اصلاح فرماید و او زمین را پر از عدل و داد کند چنانکه پر از ظلم و جور شده باشد و آنچه خدا بخواهد در زمین باقی ماند سپس دجال بیرون آید.
 
(بحار ج 52 ص 192):
 
عن ابی عبدالله (ع) قال: قال رسول الله (ص): من ابغضنا اهل البیت بعثه الله یهودیا قیل: و کیف یا رسول الله (ص)؟ قال: ان ادرک الدجال آمن به.
 
امام صادق (ع) فرمود: رسول الله (ص) فرمود: هرکس ما اهل بیت را دشمن بدارد خدایش «در روز قیامت» یهودی برانگیزد عرض شد: چگونه یا رسول الله (ص) فرمود: وقتی که دجال را بیند به او ایمان آورد.
 
آثار الصادقین (جلد 29)

:: برچسب‌ها: آثار الصادقینجلد 29دجال

ورود نظامی پرچم های زرد رنگ جبهه حق به سوریه در عصر ظهور

ورود نظامی پرچم های زرد رنگ جبهه حق به سوریه در عصر ظهور

http://www.alvadossadegh.com/fa/article/mahdaviat/zohoor-2/104463.html

حدیث طلایی ورود به تحولات سال ظهور

بعد از بیان این مقدمه، که ذکر آن بسیار ضروری بود، نوبت به این مساله می رسد که طبق احادیث متعدد، اتفاقات و حوادث سوریه را شاید بتوان مهم ترین، تاثیر گذارترین و متوقع ترین رویدادهای آخرالزمانی دانست. جرقه آخرالزمان و پایان تاریخ سیاه، از منطقه شام و کشور سوریه زده می شود و آتش آن به سرعت شرق و غرب عالم را در می نوردد و خبر بزرگ آغاز عصر جدید اعلام می شود. خاورمیانه و حضور کشورهایی چون ایران، عراق، سوریه، حجاز، اردن، مصر، ترکیه و فلسطین در آن، در طول تاریخ، منشا حوادث و تحولات مهمی در دنیا بوده و مرکز بیشتر حوادث آخرالزمانی نیز خواهد بود. مهم ترین این حوادث، حوادث "قبل از خروج سفیانی" و نیز "خروج سفیانی" است که براساس نصوص و احادیث معتبر، نقطه آغازین تحولات منجر به ظهور، خروج سفیانی از شامات و تسلط او بر سوریه، خواهد بود.

حال، آیا حوادث سوریه، همان حوادث نزدیک ظهور است یا ممکن است این حادثه نیز بدون هیچ ارتباطی با علائم مورد نظر روایات، رخ دهد و ارتباطی با حوادث مهدویت، نداشته باشد؟ و اگر این اتفاقات رخ دهد و حوادث سوریه منجر به رویدادهای آخرالزمانی گردد؛ وظیفه ما چیست؟ و آیا به ظهور، نزدیک شده ایم یا ده ها و صدها سال دیگر نیز باید منتظر بمانیم؟!

در این نوشتار، سیر رویدادهای آخرالزمانی سوریه "قبل از خروج جریان سفیانی" بررسی شده و بدون هیچ تطبیق و قضاوتی، در انتظار تغییرات و تحولات مورد نظر در حدیث امام باقر که به "حدیث تمهید مباشر"، شهرت یافته، خواهیم بود و با نگاه آینده ‏پژوهی، این حوادث را بررسی خواهیم کرد.

حوادث سوریه قبل از خروج سفیانی

طبق "حدیث جابر از امام باقر" که به "حدیث تمهید مباشر"، شهرت یافته، رخ دادن مجموع "همه حوادث" در منطقه سوریه در فاصله "زمانی معین" و به "ترتیب" ذکر شده، سه شرط اساسی و کلید طلایی و بسیار مهم برای ورود به تحولات "حوادث سال ظهور" است؛ و لازم است، قبل از خروج سفیانی، سلسله حوادثی در سوریه، رخ دهد، از جمله:

... وَ یَجِیئُکُمُ الصَّوْتُ مِنْ نَاحِیَةِ دِمَشْقَ بِالْفَتْحِ وَ تُخْسَفُ‏ قَرْیَةٌ مِنْ‏ قُرَى‏ الشَّامِ‏ تُسَمَّى الْجَابِیَةَ وَ تَسْقُطُ طَائِفَةٌ مِنْ مَسْجِدِ دِمَشْقَ الْأَیْمَنِ وَ مَارِقَةٌ تَمْرُقُ مِنْ نَاحِیَةِ التُّرْکِ وَ یَعْقُبُهَا هَرْجُ الرُّومِ وَ سَیُقْبِلُ إِخْوَانُ التُّرْکِ حَتَّى یَنْزِلُوا الْجَزِیرَةَ وَ سَتُقْبِلُ مَارِقَةُ الرُّومِ حَتَّى یَنْزِلُوا الرَّمْلَةَ فَتِلْکَ السَّنَةَ یَا جَابِرُ اخْتِلَافٌ کَثِیرٌ فِی کُلِّ أَرْضٍ مِنْ نَاحِیَةِ الْعرب فَأَوَّلُ أَرْضِ تخرب، أَرْضُ الشَّامِ ... .[v]

... صوتی بر دمشق همراه با فتح، دمیده می شود و زلزله ای در منطقه جابیه دمشق در سوریه، رخ خواهد داد و بخشی از مسجد اموی دمشق، تخریب خواهد شد ... آنگاه خروج کنندگانی از جانب ترکها، خروج خواهند کرد (ادعای استقلال مناطق کردنشین سوریه)؛ فتنه، اختلاف و قتل رومی ها (کشورهای غربی) را فراخواهد گرفت. برادران ترک، نیروهایی نظامی خویش را در الجزیرۀ سوریه ادامه می دهند (الجزیرۀ سوریه به مناطق متصل به مرز عراق اعم از الحسکۀ و دیر الزور و الرقة در شرق سوریه، اطلاق می شود)؛ و خروج کنندگانی از رومیان هم در رمله (میناء اشدود فلسطین اشغالی) نیروی نظامی پیاده می کنند؛ در این سال، اختلاف و فتنه سراسر سرزمین های عربی را فرا گرفته است. و اولین سرزمینی که تخریب می شود، سرزمین شام (سوریه) است ... .

البته در روایتی از امام علی، نیز مراحل و حوادث قبل از خروج سفیانی، چنین نقل شده است:

إِذَا اخْتَلَفَ الرُّمْحَانِ بِالشَّامِ لَمْ تَنْجَلِ إِلَّا عَنْ آیَةٍ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ قِیلَ وَ مَا هِیَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ رَجْفَةٌ تَکُونُ بِالشَّامِ یَهْلِکُ فِیهَا أَکْثَرُ مِنْ مِائَةِ أَلْفٍ یَجْعَلُهَا اللَّهُ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِینَ وَ عَذَاباً عَلَى الْکَافِرِینَ فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَانْظُرُوا إِلَى أَصْحَابِ الْبَرَاذِینِ الشُّهْبِ الْمَحْذُوفَةِ وَ الرَّایَاتِ الصُّفْرِ تُقْبِلُ مِنَ الْمَغْرِبِ حَتَّى تَحُلَّ بِالشَّامِ ... فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَانْظُرُوا خَسْفَ قَرْیَةٍ مِنْ دِمَشْقَ یُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ خَرَجَ ابْنُ آکِلَةِ الْأَکْبَادِ مِنَ الْوَادِی الْیَابِسِ حَتَّى یَسْتَوِیَ عَلَى مِنْبَرِ دِمَشْقَ فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَانْتَظِرُوا خُرُوجَ الْمَهْدِی‏.[vi]

چون دو لشکر در منطقه شام و سوریه، درگیر جنگ شوند، یکی از آیات بزرگ الهی ظاهر می‌شود و آن رجفۀ در منطقه شام وسوریه است که بیش از صد هزار نفر، هلاک می‌شوند که برای مومنان رحمت و برای کافران عذاب است، بعد در انتظار ورود نیروهای نظامی پرچم های زرد رنگ از غرب سوریه (لبنان) و ادوات و ماشین های جنگی مجهز به پرتاب سلاح، باشید که به سرزمین شام و سوریه وارد خواهند شد ... سپس در انتظار زلزله و خسف منطقه حرستا دمشق در سوریه باشید و بعد از آن منتظر خروج سفیانی، پسر هند جگرخوار، باشید که از وادی یابس (مرز بین اردن و سوریه در استان درعا) خروج می‌کند تا بر دمشق دست یابد و بعد از آن منتظر قیام امام عصر باشید.

بنابراین، ترتیب "حوادث قبل از خروج سفیانی"، از کتاب الغیبۀ نعمانی به نقل از امام علی و امام باقر، چنین خواهد بود:

  1. اختلاف و جنگ بین دو پرچم و دو تفکر در منطقه شام و سوریه (اختلف الرمحان بالشام)
  2. صوت با پیروزی در پایتخت منطقه شام، دمشق (یجیئکم صوت من ناحیۀ دمشق بالفتح) و رجفۀ با رحمت برای مومنین و عذاب برای کافرین در سوریه (رجفۀ تکون بالشام یهلک فیها اکثر من مائۀ الف، یجعلها الله رحمۀ للمومنین و عذابا للکافرین)
  3. ورود ادوات نظامی پیشرفته به سوریه (اصحاب البراذین الشهب المحذوفۀ)
  4. ورود پرچم های زرد رنگ از غرب سوریه به این کشور (الرایات الصفر تقبل من المغرب حتی تحل بالشام)
  5. خسف و زلزله دمشق در محور جابیه- حرستا (تخسف قریۀ من قری الشام تسمی الجابیۀ)
  6. بخشی های از مسجد اموی دمشق، فرو می ریزد (تسقط طائفۀ من مسجد دمشق الایمن)
  7. ادعای انفصال کردها از حاکمیت منطقه شام و سوریه (مارقۀ تمرق من ناحیۀ الترک)
  8. حمله ترک ها به مناطق کردنشین سوریه (سیقبل اخوان الترک حتی ینزلوا الجزیرۀ)
  9. بعد از این حوادث، منطقه شام و سوریه، واقعا تخریب می شود (اول ارض تخرب، ارض الشام)
  10. غربی ها هرچند در این بین، خود از اختلاف و اضطراب و چه بسا جنگ جهانی، رنج می برند (هرج الروم)
  11. غربی ها در دفاع از یهودیان، وارد رمله، میناء اشدود در فلسطین، می شوند (و ستقبل مارقۀ الروم حتی ینزلوا الرملۀ)

بنابراین، اگر حوادث منطقه شام و فعلی سوریه در زمان معاصر، به "ترتیب" ذکر شده در حدیث فوق و به فاصله "زمانی معین"، رخ دهد، به این معنا خواهد بود که وارد "تحولات عصر ظهور" در سوریه، شده ایم. انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا.

حوادث سوریه و عراق بعد از خروج سفیانی

آنگاه حدیث امام باقر، در ادامه، حوادث بعد از خروج سفیانی را تا حمله به عراق، نیز به اجمال، ذکر می کند:

... ثُمَّ یَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِکَ عَلَى ثَلَاثِ رَایَاتٍ رَایَةِ الْأَصْهَبِ وَ رَایَةِ الْأَبْقَعِ وَ رَایَةِ السُّفْیَانِیِّ فَیَلْتَقِی السُّفْیَانِیُّ بِالْأَبْقَعِ فَیَقْتَتِلُونَ وَ یَقْتُلُهُ السُّفْیَانِیُّ وَ مَنْ مَعَهُ ثُمَّ یَقْتُلُ الْأَصْهَبَ ثُمَّ لَا یَکُونُ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا الْإِقْبَالَ نَحْوَ الْعِرَاقِ وَ یَمُرُّ جَیْشُهُ بِقِرْقِیسَا فَیَقْتَتِلُونَ بِهَا فَیَقْتُلُ مِنَ الْجَبَّارِینَ مِائَةَ أَلْفٍ وَ یَبْعَثُ‏ السُّفْیَانِیُّ جَیْشاً إِلَى الْکُوفَةِ وَ عِدَّتُهُمْ سَبْعُونَ أَلْفاً فَیُصِیبُونَ مِنْ أَهْلِ الْکُوفَةِ قَتْلًا وَ صَلْباً وَ سَبْیاً فَبَیْنَا هُمْ کَذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ تَطْوِی الْمَنَازِلَ طَیّاً حَثِیثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ ... .[vii]

... در این زمان، سه پرچم در مقابل هم مى‏ایستند: لشکر نظامی اصهب، ابقع، سفیانى. در ابتدا سفیانى با ابقع مى‏جنگد و او و همراهانش را کشته و به دنبال آن اصهب را هلاک مى‏کند. پس از آن تمام هم و غم سفیانی، حمله به عراق است. سپاهیانش را به قرقیسیا (نزدیک شهر دیرالزور سوریه) مى‏رساند و در آنجا هم به جنگیدن مى‏پردازد. در این جنگ صد هزار نفر از جباران و ستمگران کشته مى‏شوند. پس از آن سفیانى، لشکر نظامی هفتاد هزار نفری را به سوى کوفه گسیل مى‏دارد ... و در این میان و در هنگام حمله سفیانی به عراق، لشکریانی از خراسان (ایران) برای دفع حمله سفیانی، به سرعت عازم عراق و کوفه خواهند شد که در میان آنها، اصحاب قائم و امام عصر نیز حضور دارند ... .

بنابراین، ترتیب "حوادث بعد از خروج سفیانی"، از کتاب الغیبۀ نعمانی به نقل از امام باقر، چنین خواهد بود:

  1. سفیانی در کنار دو پرچم مخالف در سوریه، آشکار خواهد شد (ثم یختلفون عند ذلک على ثلاث رایات رایة الأصهب و رایة الأبقع و رایة السفیانی)
  2. سفیانی، معارضین، ابقع و حاکم سوریه، اصهب را به قتل می رساند و بر تمام گروه های درگیر در سوریه، پیروز خواهد شد (فیلتقی السفیانی بالأبقع فیقتتلون، فیقتله السفیانی و من تبعه ثم یقتل الأصهب)
  3. آنگاه قصد حمله به عراق، را در سر می پروراند (ثم لا یکون له همة إلا الإقبال نحو العراق)
  4. در میانه حمله به عراق، در منطقه قرقیسیا در نزدیکی شهر دیرالزور سوریه، سفیانی به جنگ با دشمنان شیعه، می‏پردازد (یمر جیشه بقرقیسیاء فیقتتلون بها فیقتل بها من الجبارین مائة ألف)
  5. سفیانی به عنوان آخرین حاکم سوریه، لشکری هفتاد هزار نفری را به کوفه، اعزام می کند که به قتل و کشتار مردم کوفه، مشغول خواهند شد (و یبعث السفیانی جیشا إلى الکوفة و عدتهم سبعون ألفا فیصیبون من أهل الکوفة قتلا و صلبا و سبیا)
  6. در این بین و هنگام قتل و کشتار مردم کوفه توسط لشکر سفیانی، ایرانیان زمینه ساز ظهور لشکر سید خراسانی، وارد عراق خواهند شد که در میان آنها، اصحاب امام عصر نیز حضور دارند (فبینا هم کذلک إذ أقبلت رایات من قبل خراسان و تطوی المنازل طیا حثیثا و معهم نفر من أصحاب القائم)

ورود نظامی پرچم های زرد رنگ به سوریه

از جمله، حوادث "قبل از خروج سفیانی" در منطقه شام، ورود "پرچم های زرد رنگ" از غرب کشور سوریه، در هنگام جنگ بین دو پرچم مقابل هم، به صحنه تحولات میدانی منطقه شام و سوریه، می باشدکه رخ داده است و یا در آینده رخ خواهد داد.

در روایتی از امام علی، در کتاب الغیبۀ نعمانی، حوادث "سوریه قبل از خروج سفیانی"، چنین نقل شده است:

إِذَا اخْتَلَفَ الرُّمْحَانِ بِالشَّامِ لَمْ تَنْجَلِ إِلَّا عَنْ آیَةٍ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ قِیلَ وَ مَا هِیَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ رَجْفَةٌ تَکُونُ بِالشَّامِ یَهْلِکُ فِیهَا أَکْثَرُ مِنْ مِائَةِ أَلْفٍ یَجْعَلُهَا اللَّهُ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِینَ وَ عَذَاباً عَلَى الْکَافِرِینَ فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَانْظُرُوا إِلَى أَصْحَابِ الْبَرَاذِینِ الشُّهْبِ الْمَحْذُوفَةِ وَ الرَّایَاتِ الصُّفْرِ تُقْبِلُ مِنَ الْمَغْرِبِ حَتَّى تَحُلَّ بِالشَّامِ ... فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَانْظُرُوا خَسْفَ قَرْیَةٍ مِنْ دِمَشْقَ یُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ خَرَجَ ابْنُ آکِلَةِ الْأَکْبَادِ مِنَ الْوَادِی الْیَابِسِ حَتَّى یَسْتَوِیَ عَلَى مِنْبَرِ دِمَشْقَ فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَانْتَظِرُوا خُرُوجَ الْمَهْدِی‏.[viii]

چون دو لشکر در منطقه شام و سوریه، درگیر جنگ شوند، یکی از آیات بزرگ الهی ظاهر می‌شود و آن رجفۀ شام است که بیش از صد هزار نفر، هلاک می‌شوند. این حادثه، برای مومنان رحمت و برای کافران عذاب است، بعد نگاه کنید به نیروهای نظامی پرچم های زرد رنگ از غرب سوریه (لبنان) و ادوات و ماشین های جنگی مجهز به پرتاب سلاح، که به سرزمین شام و سوریه وارد خواهند شد سپس انتظار خسف و زلزله منطقه حرستا دمشق باشید. و بعد از آن منتظر خروج سفیانی پسر هند جگرخوار باشید که از وادی یابس خروج می‌کند تا بر دمشق دست یابد و بعد از ان منتظر امام عصر باشید.

شرح مفردات و معانی لغوی حدیث

ابتدا بایستی معنای لغوی کلمات و واژه های "براذین"، "الشهب" و "المحذوفۀ" در حدیث فوق را واکاوی کرد تا به واقعیات و درک حقایق، نزدیک تر شویم:

  •  البراذین: جمع برذون و هو الدابة[ix] و هی آلات التنقل:

ماشین و ابزار انتقال.

  •  الشهب: اللهب و الشِّهَابُ: شُعْلَةُ نارٍ ساطِعَة[x]؛ الشعلة الساطعة من النار الموقدة و من العارض فی الجو[xi] وکتیبة شهباء أی لِمَا فیها من بَیاضِ السِّلاحِ و الحدید[xii] مدججة بالأسلحة:

شعله های آتش زبانه می کشد و شعله که از آتش، که در جو و هوا، ایجاد می شود.

  •  الحذف: نوع من أنواع الرمی ما وضع بین الأصابع و الکف و رمی بالإبهام، و المحذوفة التی ترمی بطریقة الحذف و هی أن یوضع المرمی بین الإبهام و وسط السبابة أو السبابتین معاً، و یتم رمیه بالإبهام، و هذه الطریقة أشبه شیء بها هی الدبابات و المدافع المرکبة على آلیات لأن طریقة رمایتها مطابقة لما کان العرب یطلقون علیه برمی الحذف:

نوعی از پرتاب، که بین انگشتان دست به حالت گرد، ایجاد و پرتاب می شود.

  • اذن، نزول البراذین الشهب المحذوفة، وهی کنایة عن الدبابات أو الراجمات أو المدفعیة المحمولة عبر العجلات أو کلها. فتکون تلک البراذین هی الدبابات والمدرعات والهمرات وغیرها من المعدات المستخدمة فی الحروب البریة الحدیثة، والتی تقذف الصواریخ والقذائف:

بنابراین، با توجه به معانی عربی "البراذین الشهب المحذوفۀ"، ترجمه این بخش از حدیث و به زبان فارسی، چنین است: ادوات و ماشین های جنگی مجهز به پرتاب سلاح و موشک با سرعت فراوان که شعله آتش از آن، زبانه می‏کشد، همانطور که در تصاویر، مشاهده خواهد شد. [xiii]

آیا نظامیان غربی، در سال ظهور، وارد سوریه خواهند شد؟

و اما عبارت "تقبل من المغرب حتی تحل بالشام"، ظاهر این است که به مغرب الشام، یعنی غرب سوریه (لبنان)، اطلاق می‏شود. البته برخی کلمه "المغرب" را به نیروهای غربی (رومی)، تفسیر کرده اند که بسیار بعید، بنظر می رسد. زیرا:

1. غربی ها، همانطور که حدیث امام باقر، در ادامه ذکر می کند درگیر اختلاف، بحران و چه بسا جنگ جهانی سوم خواهند شد (هرج و مرج الروم) و اصولا فرصت حضور نظامی مستقیم در قلب سوریه و مکان های درگیری بین حاکم سوریه (اصهب) و ابقع (معارضین و مخالفین) را پیدا نخواهند کرد.

2. در صورت ورود مستقیم نظامیان غربی ها به کشور سوریه و آغاز جنگ با حکومت سوریه (اصهب) در عصر ظهور، قبل از خروج سفیانی، با اشغال نظامی سوریه توسط غربی ها، حاکم سوریه به قتل خواهد رسید، در حالیکه طبق احادیث، حاکم سوریه (اصهب) و نظامیان تحت امر او، تا زمان خروج سفیانی در کشور سوریه، حضور دارند و مشغول جنگ با مخالفین (ابقع) و گروهای معارض خویش هستند. و این سفیانی، خواهد بود که حاکم سوریه (اصهب) و مخالفین (ابقع) را به قتل می رساند و نه نظامیان غربی. بنابراین، حاکم سوریه تا زمان خروج سفیانی، در مسند قدرت و حکومت، باقی خواهد ماند.

3. آنچه این دیدگاه را بسیار تقویت می کند، سفیانی که بعد از این وقایع، وارد سوریه می شود، اصولا هم پیمان غرب می‏باشد (فی عنقه صلیب)؛ بنابراین، اگر "رایات الصفر تقبل من المغرب"، همان پرچم های غربی ها، باشد و اشاره به این باشد که نظامیان غربی قبل از خروج سفیانی، به سوریه وارد خواهند شد، پس غربی ها، دیگر چه نیازی به مقدمه چینی برای به صحنه آوردن نماینده و هم پیمان خویش یعنی سفیانی به صحنه نظامی سوریه را دارند؟، زیرا طبق این فرض، خود غربی ها از مدت ها قبل در سوریه، نیروی نظامی پیاده کرده اند و مستقیما، وارد جنگ سوریه شده‏اند؟؛ بنابراین، قبل از خروج سفیانی، کشور سوریه، شاهد حضور نظامیان غربی در قلب دمشق، نخواهد بود.[xiv]

4. مضاف بر اینکه، در روایات و عصر حضور معصومین، برای غربی ها، واژه "روم"، کاربرد داشته است و کلمه "غرب"، از اصطلاحات جدید عصر معاصر است. و اصولا همانگونه که ذکر گردید، در احادیث معتبر، اشاره ای به ورد نظامیان غربی به سوریه قبل از خروج سفیانی، نشده است.

بنابراین، منظور از مغرب الشام، یعنی غرب سوریه، لبنان می باشد و نه غربی ها. و ترجمه حدیث، چنین می شود:

... فَانْظُرُوا إِلَى أَصْحَابِ الْبَرَاذِینِ الشُّهْبِ وَ الرَّایَاتِ الصُّفْرِ تُقْبِلُ مِنَ الْمَغْرِبِ حَتَّى تَحُلَّ بِالشَّامِ ... .[xv]

... نگاه کنید به نیروهای نظامی پرچم های زرد رنگ از غرب سوریه (لبنان) و ادوات و ماشین های جنگی مجهز به پرتاب سلاح، که به سرزمین شام و سوریه وارد خواهند شد ... .

حدیث فوق الذکر، اشاره دارد در پی حادثه صوت و رجفۀ، آثار رحمت برای مومنین و شیعیان و عذاب برای کافرین و نواصب و دشمنان، پیش از پیش آشکار خواهد شد (یجعلها الله رحمۀ للمومنین و عذابا علی الکافرین) که این عبارت، بیانگر این است حادثه "رجفۀ و صوت" دمشق، و متعاقب آن ورود نیروهای نظامی از غرب سوریه به این کشور (الرایات الصفر تقبل من المغرب حتی تحل بالشام)، و به صحنه آمدن ادوات نظامی (البراذین الشهب)، نقش اساسی در تغییر معادلات نظامی و سیاسی در عرصه میدانی سوریه، برجای خواهد گذاشت به گونه ای احادیث از این موضوع، حکایت دارد و سوریه به دست نواصب و مخالفین شیعه، تا سال ظهور، سقوط نخواهد کرد.

حدیث به آینده و حزب الله لبنان، اشاره دارد

بنابراین، ممکن است، مصداق واضح از غرب شام، ورورد تشکیلات نظامی شیعی"حزب الله لبنان" باشد، چراکه در اثر "رجفۀ و صوت دمشق" که قبل از این مرحله (ورود پرچم های زرد رنگ به سوریه)، رخ داده است و حدیث از رجفۀ و صوت به "رحمۀ للمومنین و عذابا علی الکافرین" تعبیر کرده است، در واقع چنین خواهد بود و با ورود نظامی حزب الله از غرب شام به صحنه تحولات فتنه سوریه، معادلات میدانی فتنه شام، تغییر خواهد کرد. البته به شرطها و شروطها؛ اگر خدواند عمر تشکیلات حزب الله لبنان را تا زمان ظهور امام عصر، نگه دارد ان شاء الله که حتما چنین خواهد بود.[xvi]

برای تقریب به ذهن، شبیه اتفاقی که هنگام نبرد و جنگ های القلمون و القصیر و زبدانی، در هنگام ورود نیروهای نظامی حزب الله لبنان (از غرب سوریه) با ماشین ها و ادوات جنگی مجهز به پرتاب سلاح و موشک، برای تغییر معادلات منطقه شام و جبهه سوریه، رخ داد و یا ممکن است در آینده و در سال ظهور نیز تکرار شود:

و نکته حائز اهمیت دیگر اینکه، در حدیث "رایات الصفر"، هیچ اشاره ای به حضور فراگیر پرچم های زرد رنگ در مناطق جبهه شرقی سوریه، نشده است. از اینرو، ممکن است این ورود و حضور نظامی، بیشتر سبب حفظ امنیت خویش و در مناطق نزدیک به غرب سوریه و لبنان بوده باشد. البته هرچند به دلیل اینکه، در حدیث امام باقر، به وقوع و گشایش رحمت برای مومنین منطقه شام، اشاره شده است (رحمۀ للمومنین و عذابا رعلی الکافرین)، و در نهایت، این حضور پرچم های زرد رنگ (الرایات الصفر) از غرب سوریه (لبنان)، به تامین امنیت بیشتر شیعه در منطقه شام و تغییر معادلات میدانی منطقه شام و سوریه نیز خواهد شد.[xvii] کما اینکه، شواهدی نیز بر این مدعا، استوار است:

... یَخْرُجُ بِالشَّامِ فَیَنْقَادُ لَهُ أَهْلُ الشَّامِ إِلَّا طَوَائِفُ مِنَ الْمُقِیمِینَ عَلَى الْحَقِّ یَعْصِمُهُمُ اللَّهُ مِنَ الْخُرُوجِ مَعَه‏...[xviii]

... مردم  منطقه شام از سفیانی اطاعت می‌کنند بجز پویندگان راه حق (شیعیان) که خداوند آنها را از شر خروج و همراهی با سفیانی، حفظ می‌کند ... .

بی شک، طبق فرموده پیامبر، مصداق عبارت "طوائف من المقیمین علی الحق" در روایت مورد اشاره، شیعیان و پیروان امیرالمومنین، علی بن ابیطالب، می باشند که منطبق بر شیعیان لبنان و حزب الله، می باشد که ان شاء الله در هنگام خروج سفیانی، از شر همراهی و بیعت با لشکریان سفیانی و جبهه کفر و شیطان، در امان خواهند ماند، همانطور که پیداست.

چرا، شیعیان منطقه شام، از شر همراهی با سفیانی آخرین حاکم سوریه در امان خواهند بود؟ این امر، دلالت بر این دارد که قبل از حضور این خبیث بر حکومت منطقه شام، شیعه با تمهیدات لازم و آمادگی های نظامی، توانسته است آینده و امنیت خویش را تضمین نماید.

چنانکه، عدم اطاعت از نماینده جبهه باطل و سفیانی، بر غالب شیعیان منطقه شام، حاکم خواهد بود، تنها منحصر به این دوره حکومت سفیانی، نیز نخواهد بود و شیعیان منطقه شام (ابدال الشام)، مفتخر و متصف به حضور در زمره اصحاب و یاران خاص امام عصر و حکومت جهانی اسلام، نیز خواهند شد:

یُبَایِعُ الْقَائِمَ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ نَیِّفٌ عِدَّةَ أَهْلِ بَدْرٍ فِیهِمُ النُّجَبَاءُ مِنْ أَهْلِ مِصْرَ وَ الْأَبْدَالُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ وَ الْأَخْیَارُ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ ... .[xix]

با امام عصر و قائم آل محمد، 313 نفر به تعداد اصحاب بدر، بیعت می کنند که در میان آنها، نجباء مصر، ابدال شام، اخیار و عصائب عراق، حضور دارند ... .

 

فرهنگ نیوز

[i]. صافی گلپایگانی، منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، ج‏3، ص 303

[ii]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 63. مجلسی، بحارالانوار، ج 22، ص 326.

[iii] . برای آگاهی بیشتر، ر.ک: سایت جلال الدین علی الصغیر، اسئله و ردود، سوال 196.

[iv] . نعمانی، الغیبۀ، ص 294. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 104.

[v] . نعمانی، الغیبۀ، ص 279.

[vi] . نعمانی، الغیبۀ، ص 305. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 461. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 253.

[vii] . نعمانی، الغیبۀ، ص 280.

[viii] . نعمانی، الغیبۀ، ص 305. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 461. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 253.

[ix] . ابن منظور، لسان العرب، ج 13، ص 51.

[x] . ابن منظور، لسان العرب، ج 1، ص 509.

[xi] . مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج 6، ص 152.

[xii] . ابن منظور، لسان العرب، ج 1، ص 508.

[xiii] . جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ، ج 2، ص 194-195.

[xiv] . جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ، ج 2، ص 197.

[xv] . نعمانی، الغیبۀ، ص 305. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 461. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 253.

[xvi] . سایت جلال الدین علی الصغیر، اسئلۀ و ردود، سوال 75.

[xvii] . برای آگاهی بیشتر، ر.ک: جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ، ج 2، ص 194-198.

[xviii] . نعمانی، الغیبه، ص305.

[xix] . شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 477.

http://www.alvadossadegh.com/fa/article/mahdaviat/zohoor-2/104463.html

نشانه های ظهور - آخرالزمان

» نوع مطلب : آخرالزمان 

نبرد قرقیسیا

www.ghadeer.org/Book/2625/396738

---------------------

نبرد قرقیسیا

سفیانی پس از سرکوب مخالفان، هدفی جز حمله به عراق ندارد. از این رو، با سپاهی بزرگ به سمت عراق رهسپار می شود. در میانه راه، در منطقه ای به نام قرقیسیا (شهری در سوریه در محل اتصال رود خابور و فرات)(255) جنگ هولناک درمی گیرد و بسیاری کشته می شوند.
در تعدادی از احادیث، پیشوایان دینی از جنگ قرقیسیا خبر داده اند. امام صادق (ع) در حدیثی فرموده اند:
ان الله مائده [مادبه] بقرقیسیا یطلع مطلع من السما فی فینادی: یا طیر السما و یا سبع الارض، هلموا الی الشبع لحوم الجبارین!؛(256)
برای خداوند در قرقیسیا سفره ای [غذایی] است. از آسمان ندا دهنده ای آشکار می شود و آواز می دهد: ای پرندگان آسمان و ای درندگان زمین، بشتابید برای سیر شدن از گوشت ستمگران!
روایتی، دو گروه درگیر این جنگ را فزندان عباس و مروانی خوانده است،(257) اما چهار حدیث دیگر سفیانی رام یکی از طرف های درگیری می دانند،(258) ازجمله حضرت علی (ع) فرموده اند:
یظهر السفیانی علی الشام ثم یکون بینهم وقعه بقرقیسیا حتی تشبع طیر السما و سباع الارض من جیفهم....؛(259)
سفیانی بر شام غلبه می کند. سپس میان آن ها در منطقه قرقیسیا جنگی درخواهد گرفت. در آن جنگ، آن قدر کشته می شوند که پرندگان آسمان و درندگان زمین از مردارشان سیر می شوند... .
از میان روایات یاد شده، تنها این حدیث امام باقر(ع) از سند معتبری برخوردار است:
....و یمر جیشه بقرقیسیا فیقتتلون بها فیقتل من الجبارین ماه الف....؛(260)
....سپاه سفیانی به قریسیا می رسد. در ان جا نبردی درمی گیرد و از ستم گران صدهزار نفر کشته می شوند... .
از میان این روایات، به حدیثی که طرف های درگیر جنگ قرقیسیا را فرزندان عباس و مروان برمی شمرد، به لحاظ خبر واحد بودن و ضعف سند و مخالف با دیگر روایات، نمی توان اعتماد کرد. اما بر اساس روایت معتبر پیش گفته و سایر روایاتی که موید این حدیث اند، به چند مطلب می توان نظر داد:
1. نبرد قرقیسیا واقع خواهد؛
2. یکی از متخاصمین، سفیانی است؛
3. دو طرف درگیری، اهل باطل اند؛
4. این نبرد، تلفات انسانی فراوانی بر جای خواهد گذاشت؛
5. سپاه سفیانی، علی رغم تلفات سنگین، پیروز این نبرد است.
روایات به انگیزه این نبرد اشاره نکرده اند، اما این احتمال وجود دارد که نبرد یاد شده به دلیل مقاومت حاکمان آن سرزمین در برابر زیاده خواهی های سفیانی باشد؛ چرا که سفیانی برای رسیدن به کوفه، تمام مسیر شام تا کوفه را تصرف خواهد کرد.
در روایات، درباره طرف دیگری که در نبرد قرقیسیا می رزمد، چیزی نیامده است. هم چنان که گذشت، از روایات یاد شده تنها بر حق نبودن دو گروه متخاصم را می توان فهمید. در روایت معتبر دیگری امام باقر(ع) فرموده اند:
....کفی بالسفیانی نقمه لکم من عدوکم و هو من العلامات لکم. مع ان الفاسق لو قد خرج لمکثتم شهرین بعد خروجه لم یکن علیکم باس حتی یقتل خلفا کثیرا دونکم....؛(261)
....سفیانی برای عذاب دشمنان شما بس است، و او برای شما یکی از علامات است. وقتی این مرد فاسق قیام کرد، باکی بر شما نیست که یک ماه یا دو ماه درنگ کنید تا این که او تعداد زیادی از غیر شما را بکشد.... .
این روایات، هر چند به نبرد قرقیسیا تصریح نکرده است، به قرینه سایر روایات، به احتمال فراوان درباره جنگ یاد شده خواهد بود، و بر این اساس، از این روایت فهمیده می شود که: طرف دیگر این نبرد نیز از دشمنان شیعه است.
البته در روایتی که شیخ کلینی آن را در کافی نقل کرده و طبق برخی مبانی روایتی معتبر به شمار می رود، از نبرد هولنک قرقیسیا سخن گفته شده است. این حدیث از نظر محل درگیری (قرقیسیا)، تلفات سنگین، و نیز این تعبیر که منادی ندا می دهد «برای خوردن گوشت ستم گران بشتابید» با احادیث پیش گفته اشتراک دارد؛ از این رو می توان آن را نیز از خانواده حدیثی روایات پیش گفته دانست، اما این روایت یک طرف این نبرد هولناک را قبیله قیس معرفی کرده است.
متن روایت بدین قرار است:
مسیر می گوید: امام باقر(ع) از من پرسید: ای مسیر، میان شما و قرقیسا چقدر فاصله است؟ عرض کردم: آن جا نزدیک ساحل فرات است. فرمود:
اما انه سیکون بها وقعه لم یکن مثلها منذ خلق الله تبارک و تعالی السماوات و الارض و لا یکون مثلها ما دامت السماوات و الارض مادبه للطیر تشبع منها سباع الارض و طیور السما یهلک فیها قیس و لا یدعی لها داعیه.
قال: و روی غیر واحد و زاد فیه: «و ینادی مناد هلموا الی لحوم الجبارین»؛(262)
آگاه باش که به زودی در آن جا جنگی رخ خواهد داد که از زمان پیدایش آسمان ها و زمین، مانندش رخ نداده است و تا آسمان ها و زمین برپاست، مانندش رخ نخواهد داد. در آن جا سفره ای برای پرندگان خواهد بود؛ درندگان زمین و پرندگان آسمان از آن سیر خواهند شد. در آن، قیس به هلاکت می رسد و کسی برای یاری آن ها فرا خوانده نمی شود.
[محمد بن یحیی] می گوید: این حدیث را بیش از یک نفر روایت کرده اند و [کلینی] ادامه می دهد: او به روایت، این جمله را نیز اضافه کرد که: منادی ندا می دهد: برای خوردن گوشت ستم گران بشتابید.»
اگر این روایت را به قراین پیش گفته، با روایات پیشین هم خانواده بدانیم، در می یابیم طرف دیگر نبرد قرقیسیا منتسب به قبیله بنی قیس است. البته این نکته که در آخرالزمان شخصیتی از قبیله بنی قیس به قدرت برسد، گرچه به ظاهر بعید است، اما نمی توان به صرف استبعاد، آن را نفی کرد. البته ملاصالح مازندرانی احتمال می دهد این روایت به جنگ میان ابوملسم و مروان حمار، یا جنگ میان هلاکو و مستعصم عباسی اشاره داشته باشد.(263) اما این احتمال با مضمون روایت هم خوانی ندارد؛ زیرا جنگی که میان ابو مسلم و مروان حمار، یا هلاکو و مستعصم رخ داد، جنگی نبوده است که از ابتدای خلقت آسمان و زمین، بی نظیر به شمار رود.

حمله به عراق

درباره این که سپاه سفیانی پس از پیروزی در نبرد قرقیسیا به چه اقدامی دست خواهد زد، دو دسته روایت وجود دارد. بر اساس ظاهر برخی از روایات، سفیانی به صورت هم زمان با دو سپاه مختلف به مدینه و عراق یورش خواهد برد.(264) 

دانلود 26 سال تحقیقات مهدویّت

» نوع مطلب : گل نرگس عج ،کتاب ،دانلود ،

دانلود رایانه ای ۲۶ سال تحقیقات درباره حضرت مهدی علیه السلام
================

http://s9.picofile.com/file/8278459018/zohoor.zip.html

==================
شامل علائم و نشانه های ظهور- بعضی از کتابهای مهدوی
-----------------
فایلهای صوتی علائم ظهور
--------------
معرفی چند سایت
===========================
ابتدا با برنامه winrar از حالت فشرده خارج نمایید